رباعی شماره 63 حافظ
1 2 ای ناطق اگر به مرکز جسمانی فردا که علایق از بدن قطع شود حاصل نکنی معرفت رحمانی در ظلمت جهل جاودان در مانی 1ای ناطق اگر به مرکز جسمانیحاصل نکنی معرفت رحمانی 2فردا که علایق از بدن قطع…
مشاهده نوشته1 2 ای ناطق اگر به مرکز جسمانی فردا که علایق از بدن قطع شود حاصل نکنی معرفت رحمانی در ظلمت جهل جاودان در مانی 1ای ناطق اگر به مرکز جسمانیحاصل نکنی معرفت رحمانی 2فردا که علایق از بدن قطع…
مشاهده نوشته1 2 مفروش دم نقد بدین ارزانی امروز به توبه خویشتن را دریاب بر باد مده عمر بدین ارزانی امروز آید روزی که خواهی و نتوانی 1مفروش دم نقد بدین ارزانیبر باد مده عمر بدین ارزانی امروز 2امروز به توبه…
مشاهده نوشته1 2 گفتیم به کوزه گر که می کن نظری تا چند از خاک دگران کوزه کنی فردا به سر خاک تو آید دگری از خاک تو هم کوزه کند کوزه گری 1گفتیم به کوزه گر که می کن نظریفردا…
مشاهده نوشته1 2 ای آنکه به رخ در دل خیری خاری ای بلبل اگر نگشته ای مست چرا یادی ز وفا و عهد دیری داری؟ هرگاه که در نغمه زیری زاری؟ 1ای آنکه به رخ در دل خیری خارییادی ز وفا…
مشاهده نوشته1 2 گیرم که هزار گنج قارون داری چون شربت مرگ نوش می باید کرد ملك جم و دارا و فریدون داری انگار که بیش ازین و افزون داری 1گیرم که هزار گنج قارون داریملك جم و دارا و فریدون…
مشاهده نوشته1 2 ای خواجه کوزه گر اگر هشیاری چنگال فریدون و سر نوشروان تا چند کنی بر گل مردم خواری در چرخ کشیده ای چه در سر داری 1ای خواجه کوزه گر اگر هشیاریتا چند کنی بر گل مردم خواری…
مشاهده نوشته1 2 آن جام طرب شکار بر دستم نه آن می که چو زنجیر بپیچد بر خود وان ساغر چون نگار بر دستم نه دیوانه شدم بیار بر دستم نه 1آن جام طرب شکار بر دستم نهوان ساغر چون نگار…
مشاهده نوشته1 2 ای از دو نفس عمر تو افزاینده بر باد نهاده ای بنای همه عمر عمریست نفس رونده و آینده بر یاد کجا بود بنا پاینده 1ای از دو نفس عمر تو افزایندهعمریست نفس رونده و آینده 2بر باد…
مشاهده نوشته1 2 من ترك شراب کرده بودم دو سه ماه بازم لب او فکند در وسوسه ای تا دی که لبش کرد درانم اکراه لا حول ولا قوة الا بالله 1 من ترك شراب کرده بودم دو سه ماه تا…
مشاهده نوشته1 2 یاران چو به هم دست در آغوش کنید چون دور به من رسد نباشم بر جای این گردش چرخ را فراموش کنید بر یاد من این دور مرا نوش کنید 1یاران چو به هم دست در آغوش کنیداین…
مشاهده نوشته