1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
حُسْنَت بِه اتِّفاقِ مَلاحَت جهان گرفت
اِفشایِ رازِ خَلوت ما خواست کرد شمع
زین آتشِ نَهُفته که در سینه من است
میخواست گُل که دَم زَنَد از رَنگ و بویِ دوست
آسوده بر کنار چُو پرگار میشدم
آن روز عشقِ ساغرِ مِی خَرمَنَم بِسوخت
خواهم شدن به کویِ مُغان آستینفشان
مِی خور که هر که آخرِ کارِ جهان بِدید
بر برگِ گُل به خونِ شقایق نوشتهاند
فرصت نگر که فتنه چو در عالم اوفتاد
حافظ چو آبِ لُطف زِ نَظمِ تو میچِکد
آری بِه اِتِّفاق جهان میتوان گرفت
شُکرِ خدا که سِرِّ دلش در زبان گرفت
خورشید، شُعلهایست که در آسمان گرفت
از غیرتِ صَبا نَفَسَش در دهان گرفت
دوران، چُو نُقطه عاقِبَتَم در میان گرفت
کآتش زِ عکسِ عارضِ ساقی در آن گرفت
زین فتنهها که دامنِ آخرزمان گرفت
از غم سَبُک بَرآمد و رَطلِ گِران گرفت
کـآن کس که پخته شد، مِیِ چون اَرغَوان گرفت
صوفی به جام می زد و از غم کران گرفت
حاسِد چگونه نُکته توانَد بران گرفت
1
حُسْنَت بِه اتِّفاقِ مَلاحَت جهان گرفت
آری بِه اِتِّفاق جهان میتوان گرفت
2
اِفشایِ رازِ خَلوت ما خواست کرد شمع
شُکرِ خدا که سِرِّ دلش در زبان گرفت
3
زین آتشِ نَهُفته که در سینه من است
خورشید، شُعلهایست که در آسمان گرفت
4
میخواست گُل که دَم زَنَد از رَنگ و بویِ دوست
از غیرتِ صَبا نَفَسَش در دهان گرفت
5
آسوده بر کنار چُو پرگار میشدم
دوران، چُو نُقطه عاقِبَتَم در میان گرفت
6
آن روز عشقِ ساغرِ مِی خَرمَنَم بِسوخت
کآتش زِ عکسِ عارضِ ساقی در آن گرفت
7
خواهم شدن به کویِ مُغان آستینفشان
زین فتنهها که دامنِ آخرزمان گرفت
8
مِی خور که هر که آخرِ کارِ جهان بِدید
از غم سَبُک بَرآمد و رَطلِ گِران گرفت
9
بر برگِ گُل به خونِ شقایق نوشتهاند
کـآن کس که پخته شد، مِیِ چون اَرغَوان گرفت
10
فرصت نگر که فتنه چو در عالم اوفتاد
صوفی به جام می زد و از غم کران گرفت
11
حافظ چو آبِ لُطف زِ نَظمِ تو میچِکد
حاسِد چگونه نُکته توانَد بران گرفت
۱. زیبایی و قدرت همراهی: زیبایی و جذابیت، همراه با هوش و ذکاوت، میتواند دنیا را تسخیر کند. این نشان از قدرت اتحاد و هماهنگی دارد.
۲. فاش نشدن اسرار دل: شمع خواست راز را فاش کند، اما لطف الهی مانع شد. یعنی بعضی رازها باید مخفی بمانند و در دل نگه داشته شوند.
۳. عشق درونی همچون آتش سوزان: آتش عشقی که در دل شاعر است، مانند خورشیدی در آسمان شعلهور شده است. این نشان از عشقی عمیق و درونی دارد.
۴. حسادت و موانع در راه عشق: گل میخواست از عشق سخن بگوید، اما نسیم صبا مانع شد. این یعنی در راه عشق همیشه موانعی وجود دارد.
۵. سرنوشت و تغییرات ناگهانی: در زندگی گاهی احساس آرامش داریم، اما ناگهان حوادثی رخ میدهد که ما را به مرکز ماجرا میکشاند.
۶. عشق سوزان و اثرگذاری آن: عشق چنان آتشی در دل شاعر برافروخته که حتی انعکاس چهره ساقی در جام شراب، او را دیوانه کرده است.
۷. گریز از فتنههای دنیا: درگیریها و مشکلات این دنیا زیاد است، پس باید از آنها دور شد و در آرامش زندگی کرد.
۸. رهایی از غم و اندوه: کسانی که حقیقت زندگی را درک کردهاند، میدانند که نباید غمها را جدی گرفت و باید شاد زیست.
۹. پختگی در مسیر زندگی: انسان وقتی تجربه پیدا میکند، به حقیقت زندگی پی میبرد و مانند شراب ارغوانی، جاافتاده و باارزش میشود.
۱۰. فرصتطلبی در زمان بحران: در زمانی که دنیا پر از آشوب است، برخی به شادی و خوشی رو میآورند تا از غم فاصله بگیرند.
۱۱. تأثیر اشعار حافظ: اشعار حافظ همچون آب زلالی است که دشمنان نمیتوانند از آن ایراد بگیرند. این نشان از عظمت و تأثیرگذاری کلام او دارد.
📌 نتیجه فال:
🔹 اگر در مسیر زندگیات با موانعی روبهرو شدهای، بدان که این مشکلات گذرا هستند.
🔹 اسرار دل را با هر کسی در میان مگذار، زیرا ممکن است باعث دردسر شود.
🔹 در برابر سختیها صبور باش، زیرا در نهایت به موفقیت و آرامش خواهی رسید.
🔹 برای کسب تجربه و بلوغ فکری، باید چالشها را پذیرفت و از آنها درس گرفت.
🔹 به فرصتهای زندگی توجه کن و اجازه نده که مشکلات تو را از مسیر شادی و آرامش دور کنند.
🎯 توصیه:
🔸 به قدرت همراهی و همکاری با دیگران توجه کن، زیرا موفقیت در اتحاد است.
🔸 در برابر سختیها و موانع ناامید نشو، زیرا همه چیز در حال تغییر است.
🔸 اگر از دنیا و مشکلات آن خسته شدهای، به دنبال راهی برای آرامش و شادی باش.
🔸 فرصتها را از دست نده و در زمان مناسب برای پیشرفت و خوشبختی خودت اقدام کن.
شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطهی کلیدی تعبیر فال است
شنیدهام سخنی خوش که پیرِ کنعان گفت
فِراق یار، نه آن میکند که بتوان گفت
حدیثِ هولِ قیامت که گفت واعظِ شهر
کنایتیست که از روزگارِ هجران گفت
نشانِ یارِ سفرکرده از کِه پُرسم راست
که هر چه گفت بَریدِ صبا پریشان گفت
در این ابیات، شاعر به سختی و رنج فراق اشاره میکند و آن را چنان عمیق و جانکاه میداند که بیان آن ممکن نیست. او هجران را با قیامت مقایسه میکند و از بیخبری و ناپایداری اخبار در مورد یار سخن میگوید.
بیت اول: شاعر به سخنی از پیر کنعان (یعقوب پیامبر) اشاره میکند که درد فراق را تجربه کرده بود. او میگوید که جدایی از یار چنان دشوار است که در قالب کلمات نمیگنجد و قابل توصیف نیست.
بیت دوم: شاعر میگوید که واعظ شهر از وحشت قیامت سخن میگوید، اما این تنها کنایهای از رنج هجران است. او دوری از معشوق را چنان سخت میداند که با سختترین لحظات قیامت برابری میکند.
بیت سوم: شاعر از بیخبری از یار شکایت دارد و میگوید که هیچکس خبری دقیق از او ندارد، حتی نسیم صبا که پیامرسان عشق است نیز سخنان پراکنده و ناهماهنگ میگوید.
پیام شاهد فال:
- شما درگیر دوری و دلتنگی از فردی یا چیزی ارزشمند هستید و این جدایی برایتان سخت و طاقتفرساست.
- اخبار و اطلاعاتی که درباره موضوعی مهم دریافت میکنید، ممکن است ضد و نقیض باشند، پس بهراحتی به هر سخنی اعتماد نکنید.
- ممکن است احساس کنید که هیچکس رنج شما را درک نمیکند، اما باید صبور باشید و امید خود را از دست ندهید.
🔮 نتیجه شاهد فال: این فال نشانهای از دوری، دلتنگی و بیخبری است. اگر در انتظار خبری از کسی یا چیزی هستید، شاید بهتر باشد به جای تکیه بر سخنان پراکنده، راهی برای ارتباط مستقیم پیدا کنید. همچنین، صبوری و استقامت در برابر سختیهای فراق، میتواند شما را به آرامش برساند.
نکات تفسیر غزل 87 حافظ
وزن غزل:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
بحر غزل:مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: دیوان پرویز ناتل خانلری
مقدمه
1.
2.
3.
4.
5.
6.
7.
غزل شماره ۸۶ حافظ :
ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت
غزل شماره ۸۸ حافظ :
شنیدهام سخنی خوش که پیر کنعان گفت