1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
سُلَیمیٰ مُنذُ حَلَّت بِالْعراقِ
الا ای ساروان محمل دوست
خِرَد در زندهرود انداز و می نوش
بیا ساقی بده رَطْل گرانم
جوانی باز میآرد به یادم
می باقی بده تا مست و خوشدل
درونم خون شد از نادیدن دوست
رَبیعُ العُمرِ فی مَرعیٰ حِماکُم
دمی با نیک خواهان متفق باش
مَضَت فرص الوِصال وَمَا شَعِرنا
دُموعی بَعدَکُم لا تَحْقِروها
أُلاقی مِن نَواها ما أُلاقی
إِلی رُکبانِکُم طالَ اشْتیاقی
به گلبانگ جوانان عراقی
سَقاکَ اللّهُ مِن کَأسٍ دِهاقِ
سماع چنگ و دست افشان ساقی
به یاران برفَشانم عمر باقی
أَلا تَعْساً لِأیّامِ الفِراقِ
حَماکَ اللّهُ یا عَهدَ التَّلاقی
غنیمت دان امور اتفاقی
بگو حافظ غزلهای فراقی
فَکَم بحرٍ عَمیقٍ مِن سَواقی
1
سُلَیمیٰ مُنذُ حَلَّت بِالْعراقِ
أُلاقی مِن نَواها ما أُلاقی
2
الا ای ساروان محمل دوست
إِلی رُکبانِکُم طالَ اشْتیاقی
3
خِرَد در زندهرود انداز و می نوش
به گلبانگ جوانان عراقی
4
بیا ساقی بده رَطْل گرانم
سَقاکَ اللّهُ مِن کَأسٍ دِهاقِ
5
جوانی باز میآرد به یادم
سماع چنگ و دست افشان ساقی
6
می باقی بده تا مست و خوشدل
به یاران برفَشانم عمر باقی
7
درونم خون شد از نادیدن دوست
أَلا تَعْساً لِأیّامِ الفِراقِ
8
رَبیعُ العُمرِ فی مَرعیٰ حِماکُم
حَماکَ اللّهُ یا عَهدَ التَّلاقی
9
دمی با نیک خواهان متفق باش
غنیمت دان امور اتفاقی
10
مَضَت فرص الوِصال وَمَا شَعِرنا
بگو حافظ غزلهای فراقی
دُموعی بَعدَکُم لا تَحْقِروها
فَکَم بحرٍ عَمیقٍ مِن سَواقی
1. دوری یار و درد فراق: از زمانی که سلیمی (محبوب) به عراق سفر کرده است، من از دوری او رنج فراوانی میبرم. این بیت اشاره به سختی فراق و دوری از محبوب دارد که عاشق را دچار اندوه و بیقراری کرده است.
2. تمنای وصال و شکایت از جدایی: ای ساربان، که محمل یار را همراه داری، بگو که من از دوری او سخت بیتاب و مشتاق دیدارش هستم. این بیت بیانگر شدت اشتیاق عاشق به دیدار یار و ناتوانی او در تحمل فراق است.
3. رهایی از غم با شراب و موسیقی: خرد را در زندهرود اصفهان رها کن و شراب بنوش، چرا که آواز خوش جوانان عراقی، خاطرات خوش را زنده میکند. این بیت نشان میدهد که حافظ برای رهایی از اندوه، به لذتهای زندگی روی میآورد.
4. درخواست شراب برای رهایی از اندوه: ای ساقی، جامی لبریز از شراب به من بده، خداوند تو را از جامهایی سرشار از لطف و معرفت سیراب گرداند. این بیت نشان از تمایل شاعر به مستی دارد تا درد هجران را فراموش کند.
5. جوانی و شادمانی از نو زنده میشود: آوای چنگ و حرکات شادمانه ساقی، جوانی را به یاد من میآورد و مرا سرشار از نشاط میکند. این بیت اشاره به لذتهای دوران جوانی دارد که با موسیقی و مستی زنده میشوند.
6. مستی و بخشندگی در لحظه حال: شراب باقی را به من بده تا در مستی و خوشدلی، عمر باقیمانده خود را با دوستان قسمت کنم. این بیت تأکیدی بر لذت بردن از لحظه حال و سخاوت در دوستی دارد.
7. قلبی خونین از فراق یار: دلم از ندیدن یار خون شد، وای بر روزهای تلخ جدایی که بر من گذشت! این بیت اوج غم و اندوه شاعر از دوری محبوب را بیان میکند.
8. بهشت جوانی در سایه وصال یار: بهار عمر من در کنار تو معنا پیدا میکند، خداوند آن عهد وصال را برای همیشه حفظ کند. این بیت بیانگر آرزوی شاعر برای بازگشت به روزهای وصال و خوشیهای گذشته است.
9. اهمیت دوستی و اتفاق نظر: لحظاتی را با دوستان و نیکخواهان همراه باش، چرا که در این دنیا باید از فرصتهای نادر بهره برد. این بیت بر ارزش دوستی و همدلی تأکید دارد.
10. از دست رفتن فرصت وصال: فرصت وصال گذشت و ما حتی متوجه آن نشدیم، ای حافظ، غزلهای هجران را بسرای! این بیت حسرت شاعر را نسبت به از دست رفتن لحظات خوش وصال بیان میکند.
11. اشکهای بیپایان در فراق یار: ای یار، اشکهای من را پس از دوریات دستکم مگیر، چرا که از همین چشمههای کوچک، دریاهای عمیق جاری میشوند. این بیت بر شدت غم و اشکهای شاعر در فراق یار تأکید دارد.
📌 نتیجه فال:
🔸 رنج فراق، دل عاشق را خون کرده است و او بیتاب دیدار محبوب است.
🔸 حافظ برای فرار از اندوه، به شراب و موسیقی پناه میبرد و لحظات شادی را غنیمت میشمارد.
🔸 وصال یار، همچون بهار عمر است و شاعر آرزوی بازگشت به آن را دارد.
🔸 دوستی و همدلی با نیکان، داروی درد فراق است و باید از فرصتهای زندگی استفاده کرد.
🔸 فرصتهای وصال کوتاه و گذرا هستند، پس باید از لحظه حال بهره برد.
🎯 توصیه:
اگر در فراق یا دوری از عزیزان به سر میبری، صبر پیشه کن و از لحظات زندگی غافل نشو. شادیهای کوچک را دریاب و از همدلی با دوستان بهره ببر. فرصتها را از دست نده، زیرا وصال و فراق هر دو گذرا هستند.
شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطهی کلیدی تعبیر فال است
کَتَبتُ قِصَّةَ شَوقی و مَدمَعی باکی
بیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکی
بسا که گفتهام از شوق با دو دیدهٔ خویش
أیا مَنازِلَ سَلمیٰ فَأینَ سَلماکِ
عجیب واقعهای و غریب حادثهایست
أنَا اصْطَبَرتُ قَتیلاً و قاتِلی شاکی
این فال بیانگر احساسات عمیق و پرشور فرد در مواجهه با دلتنگیها و اشتیاق برای وصال است. در این فال، فرد از غمها و مشکلاتی سخن میگوید که بدون حضور کسی خاص در زندگیاش، احساساتی همچون شوق، دلتنگی، و غم بر او غلبه کرده است. این فال نمایانگر تمایل به پایان دادن به این وضعیت و یافتن راهی برای آرامش و ارتباط دوباره با کسی است که دلتنگ اوست. در اینجا، فرد به اشتیاق و درد ناشی از دوری اشاره دارد و در جستجوی یافتن پاسخ یا راهی برای پایان دادن به این غم و شوق بیپایان است.
پیام شاهد فال:
- شوق و دلتنگی: فرد در تلاش است تا احساسات خود را درک کند و در این راه از شوق بیپایان خود مینویسد. دلتنگی و اشتیاق به شدت در او جاری است، اما او میداند که تنها با گذر از این دوره، میتواند به آرامش برسد.
- نیاز به وصال و آرامش: پرسش از مکان “سلمیٰ” و جستجوی آن نشاندهندهی نیاز به اتصال دوباره به چیزی یا کسی است که باعث شادی و راحتی میشود. به نظر میرسد فرد به دنبال یافتن راهی است که او را از غم و درد برهاند و او را به مرحلهای از آرامش و خوشبختی برساند.
- واقعهای عجیب و غریب: اشاره به “واقعه عجیب” و “حادثه غریب” نماد شرایط غیرمنتظرهای است که ممکن است به زودی در مسیر فرد اتفاق بیفتد. این ممکن است یک تغییر یا فرصتی غیرمنتظره باشد که مسیر زندگی او را دگرگون میکند.
🔮 نتیجه شاهد فال: این زمان فرصت مناسبی است تا از احساسات عمیق خود آگاه شوید و در جستجوی پاسخهای درونی و ارتباطات واقعی باشید. ممکن است فرصتی پیش آید که شما را از این شوق و دلتنگی رهایی بخشد و به آرامش و رضایت برساند.
نکات تفسیر غزل 451 حافظ
وزن غزل:مفاعیلن مفاعیلن فعولن
بحر غزل:هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی
قالب شعری: غزل
منبع اولیه:دیوان پرویز ناتل خانلری