1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
طفیل مستی عشقند آدمی و پری
چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی
بکوش خواجه و از عشق بینصیب مباش
می صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند
بیا و سلطنت از ما بخر به مایهٔ حسن
دعای گوشهنشینان بلا بگرداند
ز هجر و وصل تو در حیرتم چه چاره کنم
هزار جان مقدس بسوخت زین غیرت
چو هر خبر که شنیدم دری به حیرت داشت
بیا که وضع جهان را چنان که من دیدم
به یمن همت حافظ امید هست که باز
ز من به حضرت آصف که میبرد پیغام
کلاه سروریت کج مباد بر سر حُسن
به بوی زلف و رخت میروند و میآیند
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
که جام جم نکند سود وقت بیبصری
که بنده را نخرد کس به عیب بیهنری
به عذر نیمشبی کوش و گریهٔ سحری
و ازین معامله غافل مشو که حیف خوری
چرا به گوشهٔ چشمی به ما نمینگری
نه در برابر چشمی نه غایب از نظری
که هر صباح و مسا شمع مجلس دگری
ازین سپس من و مستی و وضع بی خبری
گر امتحان بکنی مِی خوری و غم نخوری
اَری اُسامِرُ لَیلایَ لَیلَةُ القَمَری
که یاد گیر دو مصرع ز من به نظم دری
که زیب بخت و سزاوار ملک و تاج سری
صبا به غالیه سائی و گل به جلوهگری
1
طفیل مستی عشقند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
2
چو مستعد نظر نیستی وصال مجوی
که جام جم نکند سود وقت بیبصری
3
بکوش خواجه و از عشق بینصیب مباش
که بنده را نخرد کس به عیب بیهنری
4
می صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند
به عذر نیمشبی کوش و گریهٔ سحری
5
بیا و سلطنت از ما بخر به مایهٔ حسن
و ازین معامله غافل مشو که حیف خوری
6
دعای گوشهنشینان بلا بگرداند
چرا به گوشهٔ چشمی به ما نمینگری
7
ز هجر و وصل تو در حیرتم چه چاره کنم
نه در برابر چشمی نه غایب از نظری
8
هزار جان مقدس بسوخت زین غیرت
که هر صباح و مسا شمع مجلس دگری
9
چو هر خبر که شنیدم دری به حیرت داشت
ازین سپس من و مستی و وضع بی خبری
10
بیا که وضع جهان را چنان که من دیدم
گر امتحان بکنی مِی خوری و غم نخوری
11
به یمن همت حافظ امید هست که باز
اَری اُسامِرُ لَیلایَ لَیلَةُ القَمَری
12
ز من به حضرت آصف که میبرد پیغام
که یاد گیر دو مصرع ز من به نظم دری
13
کلاه سروریت کج مباد بر سر حُسن
که زیب بخت و سزاوار ملک و تاج سری
14
به بوی زلف و رخت میروند و میآیند
صبا به غالیه سائی و گل به جلوهگری
1. عشق، راه سعادت انسان: همهی انسانها و فرشتگان در مستی عشق غرقاند. پس اگر میخواهی به سعادت برسی، ارادتی نشان بده. این بیت بر نقش عشق در رسیدن به کمال و سعادت تأکید دارد.
2. اهمیت بصیرت در وصال معشوق: اگر استعداد و شایستگی درک حقیقت را نداری، در پی وصال معشوق نباش، زیرا جام جم (نماد حقیقت و بینش) برای چشمان نابینا سودی ندارد. این بیت نشان میدهد که رسیدن به حقیقت، نیازمند بصیرت و آگاهی است.
3. تلاش برای کسب عشق و هنر: بکوش و از عشق بهرهمند شو، زیرا انسانی که هنر و عشق نداشته باشد، ارزشی در چشم دیگران ندارد. این بیت اهمیت تلاش و خودسازی را بیان میکند.
4. ارزش شبزندهداری و نیایش: تا کی میخواری و خواب صبحگاهی؟ بهتر است به عبادت نیمهشب و گریه سحرگاهی روی بیاوری. این بیت توصیه به تزکیه نفس و پرهیز از غفلت دارد.
5. زیبایی در برابر قدرت دنیوی: بیا و با سرمایه حسن و زیبایی، از ما سلطنت بخر. مبادا از این معامله غافل شوی، که بعدها پشیمان خواهی شد. این بیت نشاندهنده برتری زیبایی و معنویت بر ثروت و قدرت است.
6. اثر دعای عارفان: دعای اهل دل، بلاها را دور میکند. پس چرا حتی با گوشهی چشمی به ما نمینگری؟ این بیت اشاره به اهمیت توجه و لطف معنوی دارد.
7. حیرت در وصال و فراق: از دوری و نزدیکی تو حیرانم، چه کنم؟ نه در برابر چشمانم هستی، نه از خاطرم بیرون میروی. این بیت نشاندهنده سرگشتگی عاشق در برابر معشوق است.
8. غیرت و حسادت در عشق: هزاران جان پاک از غیرت و حسادت سوختند، زیرا هر روز شمع وجود تو در مجلس دیگری میدرخشد. این بیت حسادت عاشق نسبت به دلبری معشوق را نشان میدهد.
9. بیخبری و رهایی از حیرت: از این پس، دیگر من و مستی و بیخبری، زیرا هر خبری که شنیدم، مرا در حیرت فرو برد. این بیت اشارهای به رهایی از قید و بندهای فکری دارد.
10. حقیقت جهان و رهایی از غم: بیا که اگر دنیا را مانند من ببینی، شراب خواهی نوشید و غم نخواهی خورد. این بیت به بیثباتی دنیا و لزوم رهایی از دغدغههای آن اشاره دارد.
11. امید به وصال با همت بلند: به لطف همت بلند حافظ، امید میرود که دوباره بتواند شبهای عاشقانهای را با معشوق بگذراند. این بیت بر نقش امید و پشتکار در رسیدن به آرزوها تأکید دارد.
12. پیام به وزیر خردمند (آصف): حافظ از کسی میخواهد که پیامی را به دربار وزیر (آصف) برساند و از او بخواهد که دو مصرع شعر او را به خاطر بسپارد. این بیت اشاره به حکمت و سیاست دارد.
13. شایستگی برای سلطنت و زیبایی: کلاه بزرگی و سلطنت بر سر زیبایی تو همیشه استوار باشد، زیرا تو سزاوار قدرت و پادشاهی هستی. این بیت ستایشی از زیبایی و شکوه معشوق است.
14. نقش طبیعت در ستایش معشوق: نسیم صبا به خاطر زلف تو غالیهسایی میکند و گلها از جلوهی رخسارت، شکوفا میشوند. این بیت به هماهنگی طبیعت با زیبایی معشوق اشاره دارد.
📌 نتیجه فال:
🔸 عشق راه سعادت و کمال است، پس آن را جدی بگیر.
🔸 برای وصال حقیقت، باید بصیرت و شایستگی داشته باشی.
🔸 شبزندهداری و راز و نیاز، تو را از غفلت رها میکند.
🔸 دنیای فانی ارزش دلبستگی ندارد، پس به آن دل مبند.
🔸 اگر میخواهی در زندگی به موفقیت برسی، باید همت بلند داشته باشی.
🔸 به جای حسادت و نگرانی، مسیر بیخبری و آرامش را انتخاب کن.
🎯 توصیه:
به دنیا و مقام آن وابسته نشو، بلکه در مسیر عشق، بصیرت و آگاهی را در خود تقویت کن. از فرصتهای زندگی برای تزکیه نفس و رشد روحی استفاده کن، و بدان که حقیقت زندگی در رهایی از غمها و نگرانیهای دنیوی نهفته است.
شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطهی کلیدی تعبیر فال است
ای که دایم به خویش مغروری
گر ترا عشق نیست معذوری
گِرد دیوانگان عشق مگرد
که به عقل عقیله مشهوری
مستی عشق نیست در سر تو
رو که تو مست آب انگوری
این فال نشاندهنده غرور و عقلگرایی بیش از حدی است که ممکن است شما را از درک حقیقت عشق و لذت واقعی زندگی دور کند. عشق، فراتر از منطق و استدلالهای عقلانی است و تنها کسانی که دل به آن میسپارند، میتوانند شیرینی آن را تجربه کنند. این فال هشدار میدهد که اگر تنها به خرد خود تکیه کنید و از تجربه عشق دور بمانید، ممکن است درک عمیقی از زندگی و احساسات نداشته باشید.
پیام شاهد فال:
- مغرور بودن به عقل: تکیه بیش از حد بر منطق و عقل، ممکن است شما را از درک لذت عشق و احساسات واقعی باز دارد.
- تمایز عشق حقیقی از هوس: عشق واقعی با شور و معرفت همراه است، نه با لذتهای زودگذر. اگر تنها به لذات سطحی بسنده کنید، از حقیقت عشق دور خواهید ماند.
- رهایی از قید منطق محض: اگر میخواهید عشق واقعی را تجربه کنید، باید از غرور و تعصب فکری فاصله بگیرید و به احساسات درونی خود نیز اجازه بروز دهید.
🔮 نتیجه شاهد فال: این زمان فرصتی است برای رهایی از غرور عقلانی و پذیرش عشق و احساسات. اگر بخواهید تنها با منطق پیش بروید، از درک عمیق عشق و زیباییهای زندگی محروم خواهید ماند. تعادل میان عقل و احساس، کلید موفقیت شماست.
نکات تفسیر غزل 443 حافظ
وزن غزل:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر غزل:مجتث مثمن مخبون محذوف
قالب شعری: غزل
منبع اولیه:دیوان پرویز ناتل خانلری