1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
أَتَتْ رَوائِحُ رَنْدِ الْحِمیٰ و زادَ غَرامی
پیام دوست شنیدن سعادت است و سلامت
بیا به شام غریبان و آب دیدهٔ من بین
إذا تَغَرَّدَ عَن ذِی الْأَراکِ طائرُ خَیرٍ
بسی نماند که روز فراق یار سر آید
خوشا دمی که درآئی و گویمت به سلامت
بَعِدْتُ مِنْکَ وَ قَدْ صِرْتُ ذائباً کَهِلالٍ
وَ إِن دُعِیتُ بِخُلْدٍ وَ صِرْتُ ناقِضَ عَهْدٍ
امید هست که زودت به بخت نیک ببینم
چو سِلْک دُرّ خوشاب است شعر نغز تو حافظ
فدای خاک در دوست باد جان گرامی
مَنِ الْمُبَلِّغُ عَنّی إلی سُعادَ سلامی
به سان بادهٔ صافی در آبگینهٔ شامی
فَلا تَفَرَّدَ عَن رَوضِها أَنینُ حَمامي
رَأَیْتُ مِن هَضَباتِ الْحِمیٰ قِبابَ خِیامِ
قَدِمْتَ خَیْرَ قُدومٍ نَزَلْتَ خَیْرَ مَقامِ
اگر چه روی چو ماهت ندیدهام به تمامی
فما تَطَیَّبَ نَفْسی وَ ما اسْتَطابَ مَنامی
تو شاد گشته به فرماندهی و من بغلامی
که گاه لطف سبق میبرد ز نظم نظامی
1
أَتَتْ رَوائِحُ رَنْدِ الْحِمیٰ و زادَ غَرامی
فدای خاک در دوست باد جان گرامی
2
پیام دوست شنیدن سعادت است و سلامت
مَنِ الْمُبَلِّغُ عَنّی إلی سُعادَ سلامی
3
بیا به شام غریبان و آب دیدهٔ من بین
به سان بادهٔ صافی در آبگینهٔ شامی
4
إذا تَغَرَّدَ عَن ذِی الْأَراکِ طائرُ خَیرٍ
فَلا تَفَرَّدَ عَن رَوضِها أَنینُ حَمامي
5
بسی نماند که روز فراق یار سر آید
رَأَیْتُ مِن هَضَباتِ الْحِمیٰ قِبابَ خِیامِ
6
خوشا دمی که درآئی و گویمت به سلامت
قَدِمْتَ خَیْرَ قُدومٍ نَزَلْتَ خَیْرَ مَقامِ
7
بَعِدْتُ مِنْکَ وَ قَدْ صِرْتُ ذائباً کَهِلالٍ
اگر چه روی چو ماهت ندیدهام به تمامی
8
وَ إِن دُعِیتُ بِخُلْدٍ وَ صِرْتُ ناقِضَ عَهْدٍ
فما تَطَیَّبَ نَفْسی وَ ما اسْتَطابَ مَنامی
9
امید هست که زودت به بخت نیک ببینم
تو شاد گشته به فرماندهی و من بغلامی
10
چو سِلْک دُرّ خوشاب است شعر نغز تو حافظ
که گاه لطف سبق میبرد ز نظم نظامی
1. بوی یار و شدت دلدادگی: بوی دلانگیز یار از سرزمین معشوق به مشامم رسید و آتش عشق مرا شعلهورتر کرد. جان عزیزم فدای خاک در دوست باد. بیان دلدادگی شدید شاعر به معشوق و ارزش بیحد او در نگاه عاشق.
2. ارزش پیام معشوق: شنیدن پیام دوست، سعادت و سلامت است. چه کسی این پیام را از جانب من به معشوقم خواهد رساند؟ بیان این که تنها خبری از معشوق، میتواند جان شاعر را آرام کند.
3. شب غربت و اشک عاشق: بیا و در شب غریبان، اشکهای مرا ببین که همچون شراب صافی در جام شب میدرخشند. بیان غم فراق و اشکهایی که همچون شراب ناب در جام شب جاری است.
4. پرندهی عشق و دوری از یار: اگر مرغ نیکی از باغ یار آواز بخواند، دیگر صدای فغان و نالهی من از هجران، تنها در این باغ نخواهد ماند. اشاره به این که فراق معشوق، نالهی عاشق را به گوش همه میرساند.
5. امید به پایان هجران: دیری نمانده که روز فراق به پایان رسد، چراکه از فراز تپههای سرزمین معشوق، خیمههای او را میبینم. بیان امید شاعر به وصال پس از مدتها جدایی.
6. شوق دیدار معشوق: خوشا آن لحظه که معشوق وارد شود و من به او گویم: خوش آمدی، خوشترین قدم و نیکوترین جایگاه از آن توست. شاعر لحظهی وصال را به شکوه تمام وصف میکند.
7. ذوب شدن در عشق: از تو دور ماندهام و همچون هلال ماه، روز به روز نحیفتر شدهام، چراکه روی ماهگونهات را به تمامی ندیدهام. بیان شدت دلتنگی و اثرات آن بر جسم و جان شاعر.
8. وفاداری در عشق: حتی اگر به بهشت جاودان فراخوانده شوم و عهد عشق تو را بشکنم، نه جانم آرام خواهد گرفت و نه خوابم شیرین خواهد شد. بیان اوج وفاداری شاعر به معشوق.
9. امید به دیدار و تغییر سرنوشت: امید دارم که به زودی تو را در حالی ببینم که به فرمانروایی رسیدهای و من با افتخار در خدمتت هستم. شاعر آرزو دارد که معشوقش به سعادت و قدرت برسد، حتی اگر خود غلام او شود.
10. ارزش شعر حافظ: ای حافظ! شعر تو مانند رشتهای از دُرهای خوشتراش است که در لطافت، حتی از نظم نظامی نیز برتری مییابد. تمجید از سخن حافظ که به ظرافت و زیبایی، از اشعار بزرگان گذشته نیز پیشی گرفته است.
📌 نتیجه فال:
🔸 شما درگیر عشقی عمیق و پرشور هستید که جدایی و دوری آن، شما را سخت آزرده کرده است.
🔸 نشانههایی از پایان این فراق و رسیدن به وصال دیده میشود.
🔸 در این مسیر وفادار بمانید و امید خود را از دست ندهید، چراکه وصال نزدیک است.
🔸 شعر و هنر شما میتواند تسلای دل شما باشد و به دیگران نیز امید ببخشد.
🎯 توصیه:
صبور باشید، چراکه سختیهای عشق، شما را پختهتر و آمادهتر برای وصال خواهد کرد.
شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطهی کلیدی تعبیر فال است
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهائی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
خیز تا خاطر بدان تُرک سمرقندی دهیم
کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی
این فال نمایانگر درد و رنج روحی است که فرد در دل خود احساس میکند و به دنبال آرامش و تسکین است. فال از دردی عمیق درون سخن میگوید و همچنین آرزوی پیوندی معنوی و شادابی از دلها و خاطرات گذشته.
پیام شاهد فال:
- درد و تنهایی: “سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی، دل ز تنهائی به جان آمد خدا را همدمی” نشاندهندهی یک احساس عمیق درد درون است که به علت تنهایی و ناتوانی از به دست آوردن آرامش، دل فرد به شدت آزرده شده است. فرد به شدت در جستجوی مرهم و همدمی است که بتواند از این درد درونی رهایی یابد.
- طلب آرامش: “چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو، ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی” این بیت نشان میدهد که فرد به دنبال آرامش موقت و رهایی از دردهای درونی خود است. درخواست جامی از ساقی به معنای تمایل به تسکین و پذیرش لحظهای از آسایش و راحتی است.
- خاطرات خوش گذشته: “خیز تا خاطر بدان تُرک سمرقندی دهیم، کز نسیمش بوی جوی مولیان آید همی” این بیت به یادآوری روزهای خوش گذشته اشاره دارد. فرد میخواهد به یاد خاطرات خوب و خوش گذشتهاش بیفتد و از آنها بهرهبرداری کند تا برای لحظاتی از حال و هوای دردناک خود بیرون بیاید. ذکر جوی مولیان به نوعی اشاره به گذشتهای شیرین و آرام دارد.
🔮 نتیجه شاهد فال: این فال نشان میدهد که فرد در حال تجربهی لحظاتی از درد و تنهایی است و به شدت به دنبال تسکین و رهایی از این احساسات است. در این مسیر، یادآوری خاطرات شیرین و جستجوی آرامش در لحظات کوتاه میتواند به او کمک کند تا از غمها و دردهای درونیاش عبور کند.
نکات تفسیر غزل 460 حافظ
وزن غزل:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
بحر غزل:مجتث مثمن مخبون
قالب شعری: غزل
منبع اولیه:دیوان پرویز ناتل خانلری