تفسیر غزل شماره 432 حافظ

تفسیر غزل شماره 432 حافظ

1

2

3

4

5

6

7

چه بودی ار دل آن یار مهربان بودی

گرَم زمانه سرافراز داشتی و عزیز

به خواب نیز نمی‌بینمش چه جای وصال

بگفتمی که چه ارزد نسیم طرهٔ دوست

برات خوش‌دلی ما چه کم شدی یا رب

ز پرده کاج برون آمدی چو قطرهٔ اشک

اگر نه دایرهٔ عشق راه بر بستی

که حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی

سریر عزتم آن خاک آستان بودی

چو این نبود و ندیدیم باری آن بودی

گرم به هر سر مویی هزار جان بودی

گرش نشان امان از بد زمان بودی

که بر دو دیدهٔ ما حکم او روان بودی

چو نقطهٔ حافظ سرگشته در میان بودی

1
چه بودی ار دل آن یار مهربان بودی
که حال ما نه چنین بودی ار چنان بودی

2
گرَم زمانه سرافراز داشتی و عزیز
سریر عزتم آن خاک آستان بودی

3
به خواب نیز نمی‌بینمش چه جای وصال
چو این نبود و ندیدیم باری آن بودی

4
بگفتمی که چه ارزد نسیم طرهٔ دوست
گرم به هر سر مویی هزار جان بودی

5
برات خوش‌دلی ما چه کم شدی یا رب
گرش نشان امان از بد زمان بودی

6
ز پرده کاج برون آمدی چو قطرهٔ اشک
که بر دو دیدهٔ ما حکم او روان بودی

7
اگر نه دایرهٔ عشق راه بر بستی
چو نقطهٔ حافظ سرگشته در میان بودی

تفسیر کوتاه فال حافظ غزل شماره 432

در ادامه تفسیر فال حافظ شما برای غزل شماره 432 سایت حافظ فال آمده است:

1. آرزوی محبت یار: اگر دل یار، مهربان و با محبت بود، حال شما چنین پریشان نمی‌شد. دلتنگی و حسرتی که دارید، ناشی از بی‌مهری طرف مقابل است.

2. ارزش واقعی عزت و بزرگی: اگر روزگار به شما عزت و مقام می‌داد، آن را فدای عشق یار می‌کردید. نشانه‌ای از این است که برای شما، محبت و وفاداری، از جاه و مقام مهم‌تر است.

3. دوری و نرسیدن به وصال: حتی در خواب هم یار را نمی‌بینید، چه برسد به وصال او. نشانه‌ای از جدایی و دلتنگی عمیق است.

4. ارزش عشق و جان‌فشانی برای آن: اگر حتی به اندازه‌ی یک نسیم، از یار نشانی می‌آمد، حاضر بودید هزار جان فدا کنید. این میزان از عشق و وفاداری، کم‌نظیر است.

5. آرزوی امنیت از روزگار بد: اگر نشانی از امان و آرامش در این روزگار می‌بود، دل شما خوش و آسوده می‌شد. نشان از نگرانی‌ها و سختی‌هایی دارد که شما را آزار می‌دهد.

6. انتظار آشکار شدن رازها: ای‌کاش یار مانند اشک از پرده بیرون می‌آمد و چهره‌اش را نشان می‌داد. انتظار برای دیدار و پایان فراق را نشان می‌دهد.

7. سرگشتگی در دایره‌ی عشق: اگر عشق شما را گرفتار نمی‌کرد، همچون نقطه‌ای سرگشته در میان دایره‌ی سرنوشت نبودید. نشان از سرگشتگی و حیرانی در عشق است.



📌 نتیجه فال:

🔸 دلتنگی و حسرت دوری یار، بر شما سایه انداخته است.
🔸 حاضر هستید همه چیز را برای عشق فدا کنید، اما وصال ممکن نیست.
🔸 روزگار با شما مهربان نبوده و سختی‌هایی در مسیرتان قرار دارد.
🔸 در عشق، سرگشته و حیران مانده‌اید و به دنبال راهی برای رسیدن به آرامش هستید.

🎯 توصیه:

🔹 صبور باشید و با توکل به خدا، این دوره‌ی سخت را پشت سر بگذارید.
🔹 عشق واقعی همراه با آرامش است، اگر در عشق خود تنها رنج می‌بینید، شاید زمان آن رسیده که به آرامش خود بیشتر اهمیت دهید.
🔹 گاهی فاصله، آزمونی برای ارزشمندی یک رابطه است. اگر وصال ممکن نیست، باید مسیر دیگری برای شادی خود پیدا کنید.

آرامش، همیشه در عشق یک‌طرفه نیست؛ شاید راه دیگری برای خوشبختی شما وجود دارد که باید کشف کنید.

شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطه‌ی کلیدی تعبیر فال است

به جان او که گرم دسترس به جان بودی
کمینه پیشکش بندگانش آن بودی

اگر دلم نشدی پایبند طرهٔ او
کی‌ام قرار درین تیره‌خاکدان بودی

به رخ چو مهر فلک بی‌نظیر آفاق است
به دل دریغ که یک ذره مهربان بودی

تفسیر شاهد فال:

این فال نشان‌دهنده‌ی دلدادگی، آرزوی وصال و گله از بی‌مهری معشوق است. گویا دل در گرو یاری نهاده‌اید که دسترسی به او دشوار است.

پیام شاهد فال:

  • آرزوی وصال: اگر وصال یار ممکن بود، تمام هستی را در پای او می‌ریختید.
  • دلبستگی عمیق: دل شما چنان در بند معشوق است که آرامش در این دنیا برایتان سخت شده است.
  • بی‌مهری یار: اگرچه او زیبا و بی‌نظیر است، اما دریغ که ذره‌ای محبت ندارد.

🔮 نتیجه شاهد فال: عشق شما خالص و بی‌ریا است، اما ممکن است طرف مقابل درک درستی از آن نداشته باشد. صبر کنید و ببینید که سرنوشت چه سرانجامی برای این دلدادگی رقم خواهد زد.

نکات تفسیر غزل 432 حافظ

وزن غزل:مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر غزل:مجتث مثمن مخبون محذوف
قالب شعری: غزل
منبع اولیه:دیوان پرویز ناتل خانلری

اشتراک در فیس‌بوک
اشتراک در توییتر
اشتراک در پینترست
اشتراک در واتساپ
نوشته های مرتبط
دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلد های ضروری مشخص شده اند *

ارسال نظر