تفسیر غزل شماره 145 حافظ

تفسیر غزل شماره 145 حافظ

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

دلم جز مِهرِ مَه‌رویان، طریقی بر نمی‌گیرد

خدا را ای نصیحت‌گو ، حدیث از خطّ ساقی گو

صُراحی می‌کشم پنهان و مردم دفتر انگارند

من این دَلقِ مُلمّع را، بخواهم سوختن روزی

از آن روی است یاران را، صفا‌ها با مِی لَعلَت

نصیحتگو‌‌یِ رندان را ، که با حکمِ قضا جنگ است

میانِ گریه می‌خندم‌، که چون شمع اندرین مجلس

من آن آیینه را روزی ، به دست آرَم سِکَنْدَر‌وار

چه خوش صیدِ دلم کردی، بنازم چَشمِ مستت را

سخن در احتیاجِ ما و اِسْتِغنا‌یِ معشوق است

خدا را رحمی ای مُنْعِم‌، که درویشِ سرِ کویت

بدین شعرِ ترِ شیرین‌، ز شاهنشَه عجب دارم

ز هر در می‌دهم پندش، ولیکن در نمی‌گیرد

که نقشی در خیالِ ما، از این خوش‌تر نمی‌گیرد

عجب‌! گر آتشِ این زَرْق در دفتر نمی‌گیرد

که پیرِ مِی فروشانش‌، به جامی بر نمی‌گیرد

که غیر از راستی نقشی، در آن جوهر نمی‌گیرد

دلش بس تنگ می‌بینم ، مگر ساغر نمی‌گیرد

زبانِ آتشینم هست، لیکن در نمی‌گیرد

اگر می‌گیرد این آتش زمانی‌، ور نمی‌گیرد

که کَس مُرغانِ وحشی را، ازین خوش‌تر نمی‌گیرد

چه سود افسونگر‌ی ای دل چو در دلبر نمی‌گیرد

دری دیگر نمی‌داند، رهی دیگر نمی‌گیرد

که سر تا پایِ حافظ را، چرا در زر نمی‌گیرد

1
دلم جز مِهرِ مَه‌رویان، طریقی بر نمی‌گیرد
ز هر در می‌دهم پندش، ولیکن در نمی‌گیرد

2
خدا را ای نصیحت‌گو ، حدیث از خطّ ساقی گو
که نقشی در خیالِ ما، از این خوش‌تر نمی‌گیرد

3
صُراحی می‌کشم پنهان و مردم دفتر انگارند
عجب‌! گر آتشِ این زَرْق در دفتر نمی‌گیرد

4
من این دَلقِ مُلمّع را، بخواهم سوختن روزی
که پیرِ مِی فروشانش‌، به جامی بر نمی‌گیرد

5
از آن روی است یاران را، صفا‌ها با مِی لَعلَت
که غیر از راستی نقشی، در آن جوهر نمی‌گیرد

6
نصیحتگو‌‌یِ رندان را ، که با حکمِ قضا جنگ است
دلش بس تنگ می‌بینم ، مگر ساغر نمی‌گیرد

7
میانِ گریه می‌خندم‌، که چون شمع اندرین مجلس
زبانِ آتشینم هست، لیکن در نمی‌گیرد

8
من آن آیینه را روزی ، به دست آرَم سِکَنْدَر‌وار
اگر می‌گیرد این آتش زمانی‌، ور نمی‌گیرد

9
چه خوش صیدِ دلم کردی، بنازم چَشمِ مستت را
که کَس مُرغانِ وحشی را، ازین خوش‌تر نمی‌گیرد

10
سخن در احتیاجِ ما و اِسْتِغنا‌یِ معشوق است
چه سود افسونگر‌ی ای دل چو در دلبر نمی‌گیرد

11
خدا را رحمی ای مُنْعِم‌، که درویشِ سرِ کویت
دری دیگر نمی‌داند، رهی دیگر نمی‌گیرد

12
بدین شعرِ ترِ شیرین‌، ز شاهنشَه عجب دارم
که سر تا پایِ حافظ را، چرا در زر نمی‌گیرد

تفسیر کوتاه فال حافظ غزل شماره 145

در ادامه تفسیر فال حافظ شما برای غزل شماره 145 سایت حافظ فال آمده است:

عشق و مهر معشوق: حافظ در این بیت می‌گوید که دل او فقط در عشق معشوق (مه‌رویان) آرامش می‌یابد و هیچ چیزی دیگری نمی‌تواند او را راضی کند. حتی اگر نصیحت‌هایی به او داده شود، این نصایح تأثیری ندارد زیرا دل او به راه عشق و محبت معشوق کشیده شده است.

نصیحت و راز ساقی: حافظ در اینجا به نصیحت‌گویان اشاره می‌کند که از ساقی و رازهای او سخن بگویند. حافظ می‌گوید که هیچ چیزی در ذهن او جذاب‌تر از این رازها و حکمت‌ها نیست و دل او فقط به این موضوعات جذب می‌شود.

پنهان کردن اسرار: حافظ در این بیت به شکلی استعاری اشاره به پنهان کردن رازهای درونی خود دارد. او مانند یک ظرف شراب که ممکن است دیگران آن را بی‌ارزش بدانند، در دل خود آتش و رازهایی دارد که برای دیگران قابل درک نیست.

سوختن در عشق: حافظ می‌گوید که اگر روزی به خواست خود دلقش را به آتش بزند، در واقع این سوختن در عشق است که در زندگی‌اش هیچ چیز نمی‌تواند آن را جبران کند.

شراب و صفا: در این بیت، حافظ اشاره به ارتباط می‌زند که در آن صفا و پاکی وجود دارد. او می‌گوید که تنها راستی و صداقت در جوهر شراب (مِی) اثر می‌گذارد و غیر از آن هیچ چیزی نمی‌تواند به عمق این نوشیدنی برسد.

نصیحت در برابر قضا: حافظ می‌گوید که رندان و کسانی که به حقیقت و آزادی نزدیک هستند، در مقابل تقدیر و قضا جنگ نمی‌کنند بلکه در این جنگ دل‌هایشان درگیر می‌شود و این نصیحت‌ها برای آنها هیچ فایده‌ای ندارد.

گریه و خنده: در این بیت، حافظ به حالت پیچیده‌ای از احساسات اشاره می‌کند که در میان گریه می‌خندد. او مانند شمع است که گرچه آتشین و پرشور است اما در برخی مواقع نمی‌تواند تأثیر لازم را بر محیط بگذارد.

آیینه و آتش: حافظ از آیینه‌ای صحبت می‌کند که در دستش باشد و مانند سکندر قدرتی بی‌نظیر داشته باشد. او می‌خواهد اگر زمانی این آتش در دلش افروخته شد، آن را به دیگران منتقل کند.

چشم معشوق و دل حافظ: در این بیت، حافظ از قدرت نگاه معشوق صحبت می‌کند که به دل او نفوذ می‌کند و او را به تسخیر در می‌آورد. نگاه معشوق، همانند یک صید بی‌نظیر است که دل حافظ را می‌گیرد.

نیاز دل و عدم تاثیر: حافظ می‌گوید که دل به شدت نیازمند است و می‌خواهد افسون‌گری کند، اما معشوق که بی‌نیاز است، هیچ‌گونه تأثیری از این افسون‌ها نمی‌پذیرد. او اشاره دارد که در عشق، معشوق همیشه در موقعیت قدرت است.

درگاه معشوق: حافظ در اینجا از درویش سخن می‌گوید که در آستانه درگاه معشوق قرار دارد و تنها راهی که او می‌شناسد، همین درگاه است. او دیگر راه دیگری برای پیشرفت نمی‌بیند و در پی رهنمودهای معشوق است.

شعر و زر: حافظ در پایان اشاره به وضعیت خود دارد که حتی اگر شاهنشاه نتواند او را در دنیای مادی پرکننده از زر و ثروت کند، از نظر معنوی و روحانی همیشه در حال سرودن شعرهای شیرین و زیبا است. او در اینجا تأکید می‌کند که ارزش‌های مادی هیچگاه نمی‌توانند جبران‌کننده معنویت او باشند.


📌 تفسیر فال:

🔸عشق و انتخاب‌های واقعی: این اشعار به شما یادآوری می‌کند که در زندگی، تنها به آن چیزی که قلب شما را لمس می‌کند توجه کنید. عشق و علاقه‌ شما باید حقیقتی درون‌تان باشد که هیچ چیزی نمی‌تواند جایگزین آن شود. توجه به مسیر دل و احساسات‌تان می‌تواند شما را از بسیاری از تردیدها و مشکلات رهایی بخشد.
🔸 نصیحت‌ها و رد نصیحت: در زندگی ممکن است نصیحت‌های زیادی از اطرافیان بشنوید، اما اگر آن‌ها مطابق با قلب و احساسات شما نباشد، تأثیر زیادی بر شما نخواهد گذاشت. به صدای درونی خود گوش دهید.
🔸 پنهان کردن رازها و خود واقعی: هر فردی ممکن است در دل خود رازهایی داشته باشد که نمی‌تواند یا نمی‌خواهد آن‌ها را با دیگران در میان بگذارد. این نشان‌دهنده نیاز به حفظ حریم خصوصی و مراقبت از درون‌تان است.
🔸 دنبال کردن حقیقت: اگر روزی احساس کردید که به چیزی بیشتر از دنیای مادی نیاز دارید، به دنبال حقیقت درونی خود باشید و از افکار و احساسات خود که ناشی از عشق و فطرت هستند، پیروی کنید.
🔸 به چشمان معشوق نگاه کنید: نگاه معشوق در زندگی شما به نشانه‌هایی از قدرت و تسخیر دل‌ها است. ممکن است در رابطه‌تان در حال مواجهه با این نوع احساسات باشید.

🎯 توصیه:
🔹
در مواجهه با چالش‌های زندگی به حقیقت درونی خود گوش دهید و از آن به عنوان راهنمایی برای تصمیم‌گیری استفاده کنید.
🔹 از دنیای مادی فراتر بروید و به چیزهایی که روح شما را تغذیه می‌کنند توجه کنید.
🔹 حتی در مواقعی که احساس می‌کنید به کمک نیاز دارید، خودتان را در موقعیت‌های غیر واقعی نگذارید و حقیقت را در آغوش بگیرید.

شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطه‌ی کلیدی تعبیر فال است 

ساقی ار باده از این دست به جام اندازد
عارفان را همه در شُربِ مُدام اندازد

ور چُنین زیرِ خَم زلف نهد دانهٔ خال
ای بسا مرغِ خِرَد را که به دام اندازد

ای خوشا حالت آن مست که در پایِ حریف
سر و دستار نداند که کدام اندازد

تفسیر شاهد فال:

در این ابیات، شاعر از شور و جذبه‌ی عشق و مستی سخن می‌گوید. در بیت اول، اشاره دارد که اگر ساقی شرابی چنین ناب و دل‌انگیز در جام بریزد، حتی عارفان و زاهدان نیز در دام مستی و شرب مدام گرفتار خواهند شد. در بیت دوم، از زیبایی و فریبندگی یار می‌گوید؛ اگر او خال خود را همچون دانه‌ای در زیر گیسوانش پنهان کند، بسیاری از خردمندان همچون پرندگانی بی‌پروا در دام عشقش گرفتار خواهند شد. در بیت سوم، شاعر از حال خوش مستی سخن می‌گوید، جایی که عاشق چنان غرق لذت حضور یار و بزم شراب می‌شود که حتی تفاوت میان سر و دستار خود را از یاد می‌برد.

پیام شاهد فال:

  • ممکن است درگیر جاذبه‌ای قوی و غیرقابل مقاومت شده باشید که حتی افراد باخرد نیز در برابر آن ناتوان‌اند.
  • این جاذبه می‌تواند عشقی پرشور یا موقعیتی باشد که شما را کاملاً مسحور کرده است.
  • اگر در مسیری هستید که شور و هیجان بر آن حاکم است، باید آگاه باشید که ممکن است کنترل خود را از دست بدهید.


🔮 نتیجه شاهد فال: این فال به شما توصیه می‌کند که در برابر وسوسه‌ها و جاذبه‌های شدید، تعادل خود را حفظ کنید. گرچه عشق و لذت بخشی از زندگی‌اند، اما اگر بدون تأمل و آگاهی در مسیر آن‌ها پیش بروید، ممکن است شما را از مسیر اصلی‌تان دور کنند.

نکات تفسیر غزل 145 حافظ

وزن غزل: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
بحر غزل:هزج مثمن سالم
قالب شعری: غزل
منبع اولیه:دیوان پرویز ناتل خانلری

غزل شماره 144 حافظ :
یارم چو قدح به دست گیرد

غزل شماره 146 حافظ :
ساقی ار باده از این دست به جام اندازد

اشتراک در فیس‌بوک
اشتراک در توییتر
اشتراک در پینترست
اشتراک در واتساپ
نوشته های مرتبط
دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلد های ضروری مشخص شده اند *

ارسال نظر