1
2
3
4
5
6
7
دوش دیدم که ملایک دَرِ میخانه زدند
ساکنانِ حرمِ سِتْر و عِفافِ ملکوت
آسمان بارِ امانت نتوانست کشید
جنگِ هفتاد و دو ملّت همه را عُذر بِنِه
شُکرِ آنرا که میانِ من و او صلح افتاد
آتش آن نیست که بر شعلهٔ او خندد شمع
کس چو حافظ نَگُشید از رخِ اندیشه نقاب
گِلِ آدم بِسِرشتَند و به پیمانه زدند
با منِ راهنشین بادهٔ مستانه زدند
قرعهٔ کار به نامِ منِ دیوانه زدند
چون ندیدند حقیقت رَهِ افسانه زدند
حوریان رقصکنان ساغرِ شکرانه زدند
آتش آن است که در خرمنِ پروانه زدند
تا سرِ زلفِ سخن را به قلم شانه زدند
1
دوش دیدم که ملایک دَرِ میخانه زدند
گِلِ آدم بِسِرشتَند و به پیمانه زدند
2
ساکنانِ حرمِ سِتْر و عِفافِ ملکوت
با منِ راهنشین بادهٔ مستانه زدند
3
آسمان بارِ امانت نتوانست کشید
قرعهٔ کار به نامِ منِ دیوانه زدند
4
جنگِ هفتاد و دو ملّت همه را عُذر بِنِه
چون ندیدند حقیقت رَهِ افسانه زدند
5
شُکرِ آنرا که میانِ من و او صلح افتاد
حوریان رقصکنان ساغرِ شکرانه زدند
6
آتش آن نیست که بر شعلهٔ او خندد شمع
آتش آن است که در خرمنِ پروانه زدند
7
کس چو حافظ نَگُشید از رخِ اندیشه نقاب
تا سرِ زلفِ سخن را به قلم شانه زدند
1. آفرینش و سرنوشت بشر: در بیت اول، شاعر به لحظهی آفرینش انسان اشاره دارد که فرشتگان در میخانه، آدم را از گِل سرشتند. این نشانهای از پیوند ذات انسانی با عشق و مستی الهی است.
2. مقام انسان در برابر فرشتگان: در بیت دوم، شاعر میگوید که حتی ساکنان ملکوت نیز با او که در ظاهر راهنشین و ساده است، باده نوشیدند. این نشاندهندهی ارزش روح انسانی در برابر موجودات آسمانی است.
3. مسئولیت سنگین انسان: بیت سوم به بارِ امانتی اشاره دارد که آسمان از پذیرشش ناتوان بود، اما به انسان دیوانهصفت سپرده شد. این نشانهای از مسئولیت و رسالتی است که بر عهدهی بشر گذاشته شده است.
4. گمراهی انسانها: بیت چهارم اشاره دارد که جنگهای عقیدتی از آنرو رخ میدهند که مردم حقیقت را ندیدهاند و به افسانهها چنگ زدهاند. این نشانهای از ناآگاهی بشر در مسیر حقیقت است.
5. آشتی با محبوب: در بیت پنجم، شاعر از صلح میان خود و معشوق سخن میگوید و حوریان را در جشن این صلح به تصویر میکشد. این نشانهای از وصال و آرامش درونی است.
6. حقیقت عشق: بیت ششم بیان میکند که آتش واقعی آن نیست که شمع را بسوزاند، بلکه آن است که پروانه را در آتش خویش خاکستر کند. این نشانهای از فداکاری در عشق حقیقی است.
7. اسرار شعر و اندیشه: در بیت آخر، شاعر میگوید که هیچکس مانند او پرده از چهرهی اندیشه برنداشته و زلف سخن را با قلم شانه نزده است. این نشانهای از جایگاه والای او در شعر و معرفت است.
📌 نتیجه فال:
🔹 شما به لطف و عنایت خاص الهی بهرهمند خواهید شد.
🔹 ارزش و جایگاه معنوی والایی دارید، حتی اگر خود ندانید.
🔹 مسئولیتی بزرگ بر عهدهی شماست، پس با آگاهی مسیر خود را انتخاب کنید.
🔹 حقیقت را در میان جنگ و جدالهای بیهوده جستجو نکنید.
🔹 به آرامش و وصال درونی خواهید رسید.
🔹 عشق حقیقی فداکاری میطلبد.
🔹 علم و اندیشهی شما بسیار ارزشمند است، آن را قدر بدانید.
🎯 توصیه:
به درک معنای واقعی عشق و حقیقت بپردازید. از جدالهای بیهوده بپرهیزید و به راهی که شما را به نور و معرفت میرساند، وفادار بمانید.
شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطهی کلیدی تعبیر فال است
نقدها را بُوَد آیا که عَیاری گیرند
تا همه صومعهداران پیِ کاری گیرند
مصلحتدیدِ من آن است که یاران همه کار
بِگُذارَند و خَمِ طُرِّهٔ یاری گیرند
خوش گرفتند حریفان سرِ زلفِ ساقی
گر فَلَکْشان بِگُذارَد که قراری گیرند
در این ابیات، شاعر از آرزوی سنجش نقدها و تغییر مسیر اهل زهد و تصوف سخن میگوید. در بیت اول، اشاره دارد که آیا روزی خواهد رسید که نقدهای درست و عیارسنجی انجام شود تا صومعهنشینان (ریاکاران) به کار واقعی خود مشغول شوند و دست از تظاهر بردارند. در بیت دوم، توصیه میکند که دوستان، همهی امور را رها کرده و دل در گرو عشق و مهر یار بگذارند. در بیت سوم، به تصویری از عاشقان اشاره میکند که به زلف معشوق (یا ساقی) چنگ زدهاند، اما نگرانی از سرنوشت و حوادث روزگار وجود دارد که ممکن است آرامش را از آنان بگیرد.
پیام شاهد فال:
- ممکن است نیاز به بازنگری و سنجش شرایط پیرامون خود داشته باشید تا حقیقت را بهتر درک کنید.
- توصیه میشود که بیش از حد درگیر مسائل ظاهری و مصلحتاندیشیهای بیهوده نشوید و به حقیقت عشق و دوستی توجه کنید.
- دنیا ناپایدار است، اما اگر دل به عشق و صداقت بسپارید، لحظات ناب و لذتبخشی را تجربه خواهید کرد.
🔮 نتیجه شاهد فال: این فال از شما میخواهد که به جای مشغول شدن به ظواهر، حقیقت را جستجو کنید. همچنین، توصیه میشود که از فرصتهای زندگی برای تجربهی عشق و دوستی بهره ببرید، چراکه زمان همچون چرخ فلک در گردش است و ممکن است مجال بهرهگیری از لحظات خوش، از دست برود.
نکات تفسیر غزل 179 حافظ
وزن غزل:فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
بحر غزل:رمل مثمن مخبون محذوف
قالب شعری: غزل
منبع اولیه:دیوان پرویز ناتل خانلری
مقدمه
1.
2.
3.
4.
5.
6.
7.
غزل شماره 178 حافظ :
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
غزل شماره 180 حافظ :
نقدها را بُوَد آیا که عَیاری گیرند؟