1
2
3
4
5
6
7
ای پستهٔ تو خنده زده بر حدیثِ قند
خواهی که برنخیزدت از دیده رودِ خون
طوبی ز قامتِ تو نیارد که دَم زند
گر طیره مینمایی و گر طعنه میزنی
ز آشفتگیِ حالِ من آگاه کِی شود؟
بازارِ شوق گرم شد آن شمع قد کجاست؟
حافظ چو تَرکِ غمزهٔ تُرکان نمیکنی
مشتاقم از برای خدا یک شِکَر بخند
دل در وفایِ صحبتِ رودِ کسان مَبَند
زین قصّه بگذرم که سخن میشود بلند
ما نیستیم معتقدِ مرد خودپسند
آن را که دل نگشت گرفتارِ این کمند
تا جانِ خود بر آتش رویش کُنم سپند
دانی کجاست جای تو؟ خوارزم یا خُجَند
1
ای پستهٔ تو خنده زده بر حدیثِ قند
مشتاقم از برای خدا یک شِکَر بخند
2
خواهی که برنخیزدت از دیده رودِ خون
دل در وفایِ صحبتِ رودِ کسان مَبَند
3
طوبی ز قامتِ تو نیارد که دَم زند
زین قصّه بگذرم که سخن میشود بلند
4
گر طیره مینمایی و گر طعنه میزنی
ما نیستیم معتقدِ مرد خودپسند
5
ز آشفتگیِ حالِ من آگاه کِی شود؟
آن را که دل نگشت گرفتارِ این کمند
6
بازارِ شوق گرم شد آن شمع قد کجاست؟
تا جانِ خود بر آتش رویش کُنم سپند
7
حافظ چو تَرکِ غمزهٔ تُرکان نمیکنی
دانی کجاست جای تو؟ خوارزم یا خُجَند
1. شادی و شیرینی در کلام: در بیت اول، شاعر از لبخند و شیرینی سخن میگوید که نشاندهنده شادی، محبت و ارتباطی صمیمانه است. این میتواند نشانه دریافت خبری خوش یا حضور فردی مهربان در زندگی شما باشد.
2. پرهیز از وابستگی ناپایدار: بیت دوم هشدار میدهد که نباید دل را به دوستیهایی بست که ماندگار نیستند. شاید لازم باشد در انتخاب روابط خود دقت بیشتری کنید.
3. تواضع در برابر زیبایی: در بیت سوم، شاعر بیان میکند که حتی زیباییهای طبیعی نیز در برابر جمال مورد نظرش خاموش میشوند. این میتواند نشانه جذابیت بیمانند یک فرد یا موضوعی خاص در زندگی شما باشد.
4. عدم تکبر و خودبینی: بیت چهارم توصیه میکند که از خودپسندی دوری کنید و افراد متکبر را باور نداشته باشید. شاید لازم باشد در روابط خود، به تواضع و فروتنی بیشتر توجه کنید.
5. عشق بیپاسخ و بیخبر: در بیت پنجم، شاعر از بیخبری معشوق نسبت به حال دل عاشق سخن میگوید. این ممکن است نشانه دلمشغولی شما نسبت به فردی باشد که از احساسات شما آگاه نیست.
6. انتظار دیدار محبوب: بیت ششم از اشتیاق برای دیدن فردی خاص سخن میگوید. این میتواند نشانه دلتنگی و امید به دیدار دوباره باشد.
7. گرفتار وسوسههای عشق: بیت هفتم اشاره دارد که دلسپردگی به زیبایی و عشق، ممکن است انسان را به مسیرهای ناشناخته بکشاند. شاید لازم باشد در احساسات خود تعادل برقرار کنید.
📌 نتیجه فال:
🔹 شادی و محبت در انتظار شماست.
🔹 در روابط خود دقت کنید و از وابستگیهای ناپایدار دوری کنید.
🔹 جذابیت و زیبایی خاصی در زندگی شما نمایان خواهد شد.
🔹 از خودبینی و تعامل با افراد متکبر پرهیز کنید.
🔹 شاید کسی که به او دل بستهاید، از احساسات شما بیخبر باشد.
🔹 انتظار دیداری مهم در زندگی شما وجود دارد.
🔹 احساسات و تصمیمات خود را با دقت مدیریت کنید.
🎯 توصیه:
به ارتباطات خود توجه داشته باشید و اجازه ندهید وابستگیهای ناپایدار شما را دچار مشکل کنند. احساسات خود را عاقلانه مدیریت کنید و از مسیرهای پرخطر پرهیز نمایید.
شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطهی کلیدی تعبیر فال است
نه هر که چهره برافروخت دلبری دان
نه هر که آینه سازد سِکندری داند
نه هر کسی که کُلَه کج نهاد و تُند نشست
کلاهداری و آیینِ سروری داند
تو بندگی چو گدایان به شرطِ مزدمکن
که دوست خود روشِ بندهپروری داند
در این ابیات، شاعر به تمایز میان ظاهر و باطن اشاره دارد و هشدار میدهد که نباید فریب ظواهر را خورد. در بیت اول، بیان میکند که هرکسی که چهرهای برافروخته و زیبا دارد، لزوماً دلبری نمیداند و هرکس که آینهای بسازد، الزاما مانند اسکندر دانا و خردمند نیست. در بیت دوم، اشاره دارد که نشستن با غرور و گذاشتن کلاه به شکلی خاص، نشانه رهبری و بزرگی نیست، بلکه سروری به دانش و درایت نیاز دارد. در بیت سوم، توصیه میکند که نباید بندگی را از روی طمع انجام داد، زیرا دوست (خدا یا محبوب) خود به خوبی میداند که چگونه از بندهاش قدردانی کند.
پیام شاهد فال:
- نباید فریب ظاهر افراد را خورد؛ بلکه باید به باطن و خرد آنها توجه کرد.
- برای رسیدن به جایگاه بالا، تنها ظاهرسازی کافی نیست، بلکه لیاقت و آگاهی لازم است.
- در روابط خود، عشق و دوستی را بیقیدوشرط ببخشید، نه به امید پاداش یا جبران.
🔮 نتیجه شاهد فال: این فال به شما توصیه میکند که در قضاوتهای خود، فقط به ظاهر افراد اکتفا نکنید. همچنین، برای رسیدن به موفقیت، باید دانش و تجربه کسب کنید. در روابط عاطفی و کاری، نیکی را خالصانه انجام دهید، زیرا در نهایت، نیکی و وفاداری شما دیده خواهد شد و پاداش خود را دریافت خواهید کرد.
نکات تفسیر غزل 173 حافظ
وزن غزل:مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
بحر غزل:مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
قالب شعری: غزل
منبع اولیه:دیوان پرویز ناتل خانلری
مقدمه
1.
2.
3.
4.
5.
6.
7.
غزل شماره 172 حافظ :
سحرم دولت بیدار به بالین آمد
غزل شماره 174 حافظ :
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند