1
2
3
4
5
6
7
8
حافظ خلوتنشین، دوش به مِیخانه شد
شاهدِ عهدِ شباب، آمده بودش به خواب
صوفیِ مجلس که دی، جام و قدح میشکست
مُغْبَچهای میگذشت، راهزنِ دین و دل
آتشِ رخسارِ گل، خرمنِ بلبل بسوخت
گریهٔ شام و سحر، شُکر که ضایع نگشت
نرگسِ ساقی بِخوانْد، آیتِ افسونگری
منزلِ حافظ کنون، بارگهِ پادشاست
از سرِ پیمان بِرَفت، با سرِ پیمانه شد
باز به پیرانه سر، عاشق و دیوانه شد
زود به یک جرعه می، عاقل و فرزانه شد
در پِیِ آن آشنا، از همه بیگانه شد
چهرهٔ خندانِ شمع، آفتِ پروانه شد
قطرهٔ بارانِ ما، گوهرِ یکدانه شد
حلقهٔ اورادِ ما، مجلسِ افسانه شد
دل سوی دلدار رفت، جان بَرِ جانانه شد
1
حافظ خلوتنشین، دوش به مِیخانه شد
از سرِ پیمان بِرَفت، با سرِ پیمانه شد
2
شاهدِ عهدِ شباب، آمده بودش به خواب
باز به پیرانه سر، عاشق و دیوانه شد
3
صوفیِ مجلس که دی، جام و قدح میشکست
زود به یک جرعه می، عاقل و فرزانه شد
4
مُغْبَچهای میگذشت، راهزنِ دین و دل
در پِیِ آن آشنا، از همه بیگانه شد
5
آتشِ رخسارِ گل، خرمنِ بلبل بسوخت
چهرهٔ خندانِ شمع، آفتِ پروانه شد
6
گریهٔ شام و سحر، شُکر که ضایع نگشت
قطرهٔ بارانِ ما، گوهرِ یکدانه شد
7
نرگسِ ساقی بِخوانْد، آیتِ افسونگری
حلقهٔ اورادِ ما، مجلسِ افسانه شد
8
منزلِ حافظ کنون، بارگهِ پادشاست
دل سوی دلدار رفت، جان بَرِ جانانه شد
۱. بازگشت به گذشته و پیمانشکنی: در بیت اول، شاعر از رفتن به میخانه و شکستن پیمانهای گذشته سخن میگوید. این نشانهای از تغییر مسیر یا بازگشت به عادتهای قدیمی است.
۲. عشق دیرینهای که باز زنده شده است: بیت دوم از عشق گذشتهای میگوید که دوباره در پیری زنده شده است. شاید شما نیز خاطرات یا احساسات قدیمی را دوباره تجربه میکنید.
۳. تغییر عقیده و مسیر فکری: در بیت سوم، صوفی که مخالف میبود، ناگهان با یک جرعه شراب عاقل و فرزانه شد. این نشاندهندهی تغییر نگرش شما یا اطرافیانتان است.
۴. دلبستگی ناگهانی و رها کردن گذشته: در بیت چهارم، شاعر از دلباختن به شخصی و بیگانه شدن از همهی چیزهای گذشته میگوید. اگر اخیراً به چیزی یا کسی دلبستهاید، این نشانهای از آن است.
۵. اثرگذاری زیبایی و عشق: در بیت پنجم، آتش رخسار گل، خرمن بلبل را میسوزاند. این یعنی زیبایی و عشق میتواند شما را دچار تحول و دگرگونی کند.
۶. نتیجهی صبر و تلاش: در بیت ششم، شاعر میگوید که گریههای شبانه بینتیجه نماند و مانند قطرهی بارانی به گوهر تبدیل شد. این نشانهای است که صبر و تلاش شما به ثمر خواهد نشست.
۷. افسون و فریبندگی: در بیت هفتم، شاعر از چشمان ساقی که آیههای افسونگری میخواند، سخن میگوید. شاید در زندگی شما کسی وجود دارد که شما را مجذوب کرده است.
۸. رسیدن به جایگاه بالا و آرامش درونی: در بیت آخر، شاعر میگوید که منزلش حالا بارگاه پادشاهی شده است. این میتواند نشانهی موفقیت و رسیدن به جایگاهی والا باشد.
📌 نتیجه فال:
🔹 ممکن است احساسات یا خاطرات قدیمی دوباره در زندگی شما زنده شوند.
🔹 در حال تجربهی تغییر در باورها یا مسیر زندگیتان هستید.
🔹 اگر در عشق یا زندگی دچار تردید هستید، بدانید که صبر و تلاش شما نتیجه خواهد داد.
🔹 به زودی به آرامش و جایگاهی مطلوب خواهید رسید.
🎯 توصیه:
صبور باشید و نگذارید احساسات ناگهانی شما را از مسیر اصلی دور کند. از تغییرات استقبال کنید و بدانید که نتیجهی زحماتتان را خواهید دید.
شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطهی کلیدی تعبیر فال است
گداخت جان که شود کارِ دل تمام و نشد
بسوختیم در این آرزویِ خام و نشد
فغان که در طلبِ گنجنامهٔ مقصود
شدم خرابِ جهانی ز غم تمام و نشد
دریغ و درد که در جست و جوی گنجِ حضور
بسی شدم به گدایی بَرِ کِرام و نشد
در این ابیات، شاعر از سختیها و ناکامیهای مسیر خود سخن میگوید. در بیت اول، از آرزویی صحبت میکند که برای رسیدن به آن جانش را فدا کرده، اما هنوز به نتیجه نرسیده است. در بیت دوم، اشاره دارد که برای یافتن «گنجنامهی مقصود» که نمادی از حقیقت یا دانش والا است، تمام جهان را جستجو کرده و در این مسیر گرفتار غم و اندوه شده، اما موفقیتی حاصل نشده است. در بیت سوم، از تلاشهای مداوم خود برای رسیدن به «گنج حضور» میگوید، اما باوجود رفتن نزد بزرگان و کرام، همچنان به مقصود نرسیده است.
پیام شاهد فال:
- شما برای رسیدن به هدفی مهم، تلاش زیادی کردهاید، اما هنوز نتیجهای که انتظار دارید حاصل نشده است.
- ممکن است در مسیری قرار داشته باشید که نیاز به صبر و استقامت بیشتری دارد.
- شاید لازم باشد روش خود را تغییر دهید یا از زاویهای جدید به خواستهی خود نگاه کنید.
🔮 نتیجه شاهد فال: این فال نشان میدهد که هرچند مسیر سخت و پرچالش بوده، اما تلاش شما بیثمر نخواهد ماند. ممکن است هنوز زمان مناسب برای رسیدن به مقصودتان نرسیده باشد. صبور باشید و ایمان داشته باشید که تلاشهای شما در نهایت به ثمر خواهد نشست.
نکات تفسیر غزل 165 حافظ
وزن غزل:مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن
بحر غزل: منسرح مطوی مکشوف
قالب شعری: غزل
منبع اولیه:دیوان پرویز ناتل خانلری
مقدمه
1.
2.
3.
4.
5.
6.
7.
غزل شماره 164 حافظ :
یاری اندر کس نمیبینیم، یاران را چه شد؟
غزل شماره 166 حافظ :
گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد