1
2
3
4
5
6
7
به مُلازِمانِ سلطان، که رساند این دعا را؟
زِ رقیبِ دیوسیرت، به خدای خود پَناهم
مُژِهیِ سیاهت اَرْ کرد به خونِ ما اشارت
دلِ عالمی بِسوزی چُو عِذار بَرفُروزی
همهشب در این اُمیدم که نَسیم صُبحگاهی
چه قیامت است جانا، که به عاشقان نمودی؟
به خدا، که جُرعهای دِه تو به حافظِ سَحرخیز؛
که به شُکرِ پادشاهی، زِ نظر مَران گدا را
مَگَر آن شهابِ ثاقِب مَددی دهد، خدا را!
زِ فریبِ او بیندیش و غلط مَکُن، نِگارا
تو از این چه سود داری، که نِمیکنی مدُارا؟
بِه پیام آشنایان، بِنوازد آشنا را
دل و جان فدای رویت، بِنَما عِذارْ ما را
که دعایِ صبحگاهی، اَثری کند شما را
1
به مُلازِمانِ سلطان، که رساند این دعا را؟
که به شُکرِ پادشاهی، زِ نظر مَران گدا را
2
زِ رقیبِ دیوسیرت، به خدای خود پَناهم
مَگَر آن شهابِ ثاقِب مَددی دهد، خدا را!
3
مُژِهیِ سیاهت اَرْ کرد به خونِ ما اشارت
زِ فریبِ او بیندیش و غلط مَکُن، نِگارا
4
دلِ عالمی بِسوزی چُو عِذار بَرفُروزی
تو از این چه سود داری، که نِمیکنی مدُارا؟
5
همهشب در این اُمیدم که نَسیم صُبحگاهی
بِه پیام آشنایان، بِنوازد آشنا را
6
چه قیامت است جانا، که به عاشقان نمودی؟
دل و جان فدای رویت، بِنَما عِذارْ ما را
7
به خدا، که جُرعهای دِه تو به حافظِ سَحرخیز؛
که دعایِ صبحگاهی، اَثری کند شما را
۱. درخواست حمایت از سلطان: در بیت نخست، شاعر از درگاه پادشاه میخواهد که گدا را از نظر دور نکند. این نشاندهنده امید به رحمت و بزرگی افراد صاحبقدرت است. اگر در موقعیتی هستید که نیاز به حمایت یا توجه فردی بانفوذ دارید، این فال نشانهای از امیدواری است.
۲. پناه بردن از بدخواهان: حافظ در این بیت از بدخواهی و حسادت دشمنان شکایت میکند و به خدا پناه میبرد. اگر در زندگیتان افرادی هستند که نیت خوبی ندارند، باید هوشیار باشید و از لطف الهی یاری بطلبید.
۳. هشدار نسبت به فریب زیبایی: در این بیت، شاعر هشدار میدهد که زیبایی ظاهری ممکن است انسان را فریب دهد. این میتواند هشداری برای شما باشد که در تصمیمات مهم، تنها بر ظاهر افراد یا شرایط تکیه نکنید.
۴. سوزاندن دلها با بیتوجهی: حافظ به معشوق میگوید که دل بسیاری را با بیتفاوتی خود میسوزاند. این بیت میتواند اشارهای باشد به فردی که نسبت به احساسات شما بیاعتناست یا شما باید در برخورد با دیگران محتاطتر باشید.
۵. امید به پیام آشنا: در این بیت، شاعر امیدوار است که صبحگاهی خبری از عزیزانش برسد. اگر در انتظار خبری یا دیداری هستید، این فال نویدبخش امید و نزدیکی است.
۶. آشکار شدن زیبایی معشوق: حافظ در این بیت از چهره محبوبش سخن میگوید که عاشقان را حیران کرده است. این میتواند نشانهای از ظهور چیزی شگفتانگیز در زندگی شما باشد.
۷. درخواست جرعهای از شراب: در بیت پایانی، حافظ از معشوق میخواهد که به او شرابی بدهد تا بتواند دعای سحرگاهیاش را مؤثر کند. این نماد طلب الهام و کمک برای روشنبینی و راهگشایی است.
📌 نتیجه فال:
🔸 اگر در جستجوی حمایت یا توجه کسی هستید، صبر کنید و از دعا و امید غافل نشوید.
🔸 باید از بدخواهان و افراد حسود دوری کنید و به خدا توکل داشته باشید.
🔸 در تصمیمات خود، ظاهر و فریبندگی را معیار اصلی قرار ندهید.
🔸 اگر در انتظار خبری از کسی هستید، امید داشته باشید که به زودی پیام مثبتی دریافت میکنید.
🔸 ممکن است در آینده نزدیک، اتفاقی زیبا و شگفتانگیز رخ دهد.
🔸 برای موفقیت و حل مشکلات، دعا و تلاش توأمان را فراموش نکنید.
🎯 توصیه:
🔸 صبور باشید و در مسیر خود از حمایت الهی کمک بگیرید.
🔸 از بدخواهی و فریب در امان باشید و تصمیمات را با دقت بگیرید.
🔸 منتظر خبری خوب باشید که میتواند مسیر زندگی شما را تغییر دهد.
شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطهی کلیدی تعبیر فال است
صوفی بیا که آینه صافیست جام را
تا بنگری صفای می لعلفام را
راز درون پرده ز رندان مست پرس
کاین حال نیست صوفی عالیمقام را
عَنقا شکار کَس نشود دام بازچین
کآنجا همیشه باد به دست است، دام را
این فال نشان میدهد که نیت شما با درک حقیقت، کشف اسرار و پذیرش تجربههای عمیق زندگی همراه است. شما در مسیری قرار دارید که نیازمند صداقت، تفکر و دوری از سطحینگری است.
پیام شاهد فال:
- شفافیت و حقیقت: اگر به دنبال پاسخ یا حقیقتی پنهان هستید، باید با ذهنی باز و بیتعصب به دنبال آن بروید، زیرا حقیقت در جایگاه خاصی نهفته است.
- پرهیز از سطحینگری: ممکن است برخی امور تنها با ظاهری فریبنده جلوه کنند، اما برای دستیابی به درک واقعی، باید به عمق ماجرا توجه کرد.
- رهایی از محدودیتها: بعضی فرصتها و آرزوها به سادگی به دست نمیآیند، اما این دلیل بر ناممکن بودن آنها نیست. صبر و تلاش، کلید دستیابی به اهداف والا هستند.
🔮 نتیجه شاهد فال: شما در مسیر کشف حقیقت و شناخت عمیقتری از زندگی هستید. با حفظ صداقت، دوری از سطحینگری و تلاش مستمر، میتوانید به اهداف والای خود دست پیدا کنید.
نکات تفسیر غزل 6 حافظ
وزن غزل: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن
بحر غزل: رمل مثمن مشکول
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: دیوان پرویز ناتل خانلری
مقدمه
1.
چه کسی به آنها که ملازم خدمت سلطان هستند این دعا را می رساند؛ که به شکر اینکه پادشاه هستی با بیچارگان بی مهری مکن.
دعا: نیایش، مدح و ثنا ، سلام.
ملازمان: همراهان، نوکران، خدمتکاران.
برای اینکه من باب ادب، مستقیما به سلطان پیام نداده باشد به ملازمان سلطان پیام می دهد تا به سلطان بگویند که به شکر اینکه پادشاه هستی گدا را از پیش خود مران. این معنی که ملازمان به سلطان بگویند در زمینه سخن مستتر است. زیرا مسلما آنکه نباید به شکر پادشاهی گدا را از نظر براند سلطان است، ملازمان سلطان نیستند.
2.
از مدعی که چون دیو از عواطف انسانی عاریست به خدا پناه می برم؛ شاید آن شهاب ثاقب این ستاره کوچک را یاری دهد.
رقیب: نگاهبان، مراقب؛ چون دو شخص عاشق یک تن یا یک چیز باشند هر یک را رقیب دیگری نامند؛ و در حافظ غالبا به معنای مخالف، مدعی و بدخواه آمده است.
شهاب: درخش آتش، پاره ای از آتش؛ و مناسبت آن با دیو چنانکه در آیه ۱۸ از سوره حجر آمده، این است که چون شیطان از زمین قصد آسمان کند فرشتگان به تیر آتشین وی را بزنند و از صعود ممانعت کنند. پس شهاب ثاقب همان تیر آتشین است.
(سها: ستاره کوچکی است در آسمان، نماد خردی بسیار و نور اندک، چنانکه در این بیت ناصر خسرو آمده :
معروف ناپدید سها بود بر فلک / من بر زمین کنون به مثال سها شدم
سهیل و سها را شاعران از روی صنعت تضاد فراوان به کار برده اند. سهیل را به خاطر روشنی و سها را به خاطر نور اندک:
تا بتابش نبود نجم سها همچو سهیل/ تا بخوبی نبود هیچ ستاره چو قمر
“فرخی” )
شاعر رقیب را به دیو یا آن شیطان که به آسمان می رود تشبیه کرده و خود را به ستاره کوچک. می گوید هنگامی که دیو به آسمان می آید به خدا پناهنده می شوم تا با آذرخش شهاب او را بزند و مرا که ستاره ضعیفی هستم از شر او محفوظ دارد.
3.
نگار من، اگر مژه سیاهت با اشاره دستور قتل ما را داد؛ متوجه فریبکاری او باش و کار غلط مکن.
مقصود اینکه اگر چشم تو با عشوه گری قصد کشتن ما را داشت، تو سنگدل مباش، فریب مخور و ما را مکش که کار درستی نیست.
4.
وقتی گونه ها را بر افروخته می کنی دل خلق عالم را می سوزانی؛ برای تو چه فایده دارد که با مردم مدارا نمی کنی.
عذار: موی گونه است و همان خط سبز با خط چهره که در اشعار فارسی می آید؛ اما در حافظ و مجموعا در ادب فارسی، غالبا به معنای چهره، گونه به کار برده می شود؛ چنانکه در بیت مورد بحث جز گونه معنای دیگری نمی توان به آن داد، زیرا “عذار بر فروزی” کنایه از چهره را آرایشی کنی است.
5.
تمامی شب را به این امید می گذرانم که نسیم صبح از آشنایی برایم پیام محبت بیاورد، تا مایه نوازش و تسلای خاطرم گردد.
همه شب: تمامی و سراسر شب، تمام آن شب، این تعبیر در نظم و نثر قرون پنجم تا نهم فراوان دیده می شود…مختاری غزنوی گوید:
شب همه شب کبک زعفران چرد از کوه / روز همه روز از آن بخندد چندان
6.
محبوب من چه قیامتی براه انداختی که چهره مثل ماه روشن و قد و بالای مثل سرو دلربای خود را به عاشقان نشان دادی.
قیامت: روز رستاخیز، و قیامت کردن یعنی شور و غوغا و هنگامه بر-پا کردن.
مصراع دوم در نسخه خانلری و قزوینی و بدلهایشان “دل و جان فدای رویت بنما عذار ما را” است که در این صورت معنی این می شود: چه شور و غوغایی به پا کردی که روی خود را به عاشفان نشان دادی، دل و جان فدای روی تو، چهره خود را به ما نشان بده. ضعف این ضبط این است که باید مفهوم رویت را پیش از نمودی در مصراع اول محذوف بدانیم، به علاوه از لحاظ معنی نیز شاعر خود را از عاشقان جدا می سازد. ضبط ما بر اساس حافظ قدسی است که روشن و بی نقص است.
7.
به خدا قسمت می دهم که به حافظ سحر خیز جرعه ای شراب بده؛ زیرا دعایی که صبحگاه در حق شما کند موثر و مستجاب خواهد شد.
مقصود اینکه حافظ صبح خیز و دعا خوان است و دعایی که به تو می کند به اجابت خواهد رسید.
غزل شماره ۵ حافظ :
دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را
غزل شماره ۷ حافظ :
صوفی بیا که آینه صافیست جام را