1
2
3
4
5
6
7
8
9
شکفته شد گل خمری و گشت بلبل مست
اساسِ توبه که در محکمی چو سنگ نُمود
بیار باده که در بارگاهِ استغنا
در این رِباط دو در، چون ضرورت است رَحیل
مقام عیش میسر نمیشود بیرنج
به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش میباش
شکوهِ آصِفی و اسبِ باد و منطقِ طیر
به بال و پَر مرو از ره که تیرِ پرتابی
زبانِ کِلکِ تو حافظ چه شُکرِ آن گوید
صَلایِ سرخوشی، ای صوفیانِ وقت پرست
ببین که جامِ زُجاجی چه طُرفهاش بشکست
چه پاسبان و چه سلطان، چه هوشیار و چه مست
رِواق و طاقِ معیشت، چه سربلند و چه پست
بلی به حکمِ بلا بستهاند عهدِ الست
که نیستی است سرانجامِ هر کمال که هست
به باد رفت و از او خواجه هیچ طَرف نبست
هوا گرفت زمانی، ولی به خاک نشست
که گفتهٔ سخنت میبرند دست به دست
1
شکفته شد گل خمری و گشت بلبل مست
صَلایِ سرخوشی، ای صوفیانِ وقت پرست
2
اساسِ توبه که در محکمی چو سنگ نُمود
ببین که جامِ زُجاجی چه طُرفهاش بشکست
3
بیار باده که در بارگاهِ استغنا
چه پاسبان و چه سلطان، چه هوشیار و چه مست
4
در این رِباط دو در، چون ضرورت است رَحیل
رِواق و طاقِ معیشت، چه سربلند و چه پست
5
مقام عیش میسر نمیشود بیرنج
بلی به حکمِ بلا بستهاند عهدِ الست
6
به هست و نیست مرنجان ضمیر و خوش میباش
که نیستی است سرانجامِ هر کمال که هست
7
شکوهِ آصِفی و اسبِ باد و منطقِ طیر
به باد رفت و از او خواجه هیچ طَرف نبست
8
به بال و پَر مرو از ره که تیرِ پرتابی
هوا گرفت زمانی، ولی به خاک نشست
9
زبانِ کِلکِ تو حافظ چه شُکرِ آن گوید
که گفتهٔ سخنت میبرند دست به دست
۱. آغاز شادی و مستی: حافظ میگوید که گلِ خمری (شراب) شکفته شده و بلبل مست شده است. این نمادی از آغاز دوران سرخوشی و شادی است. او صوفیانِ زمانهپرست را به کنار گذاشتن ریاضتهای بیهوده دعوت میکند.
۲. بیدوامی پیمانهای سخت: حافظ به شکسته شدن توبهای که بهظاهر محکم بود، اشاره میکند و نشان میدهد که گاهی حتی استوارترین تصمیمات نیز تحت تأثیر شرایط تغییر میکنند.
۳. برابری در برابر حقیقت هستی: او بیان میکند که در بارگاهِ استغنا (بینیازی و حقیقت هستی)، همه انسانها برابرند؛ فرقی بین سلطان و پاسبان یا مست و هوشیار نیست.
۴. ناپایداری دنیا: زندگی در این دنیا مانند یک مسافرخانه است که دیر یا زود باید آن را ترک کرد. پس تفاوتی بین جایگاههای بلند و پست وجود ندارد.
۵. سختیهای مسیر زندگی: حافظ یادآوری میکند که بدون سختی و رنج، لذت و خوشی واقعی بهدست نمیآید. این سخن اشاره به عهد الست دارد که در آن، انسان مسئولیت سختیهای دنیا را پذیرفت.
۶. رهایی از نگرانیهای مادی: او توصیه میکند که ذهن خود را با فکرِ داشتن یا نداشتن مشغول نکنیم، زیرا در نهایت، همهچیز به نیستی ختم میشود.
۷. بیارزشی مقام و قدرت: حافظ اشاره میکند که قدرتهایی مانند شکوهِ آصفی (حکومت وزیران)، اسبِ باد (قدرت سریع)، و منطق الطیر (معرفت بالا) همگی گذرا هستند و دستاوردی جاودانه باقی نمیماند.
۸. ناپایداری موفقیتهای ظاهری: او هشدار میدهد که همانطور که تیری که به آسمان پرتاب میشود، در نهایت سقوط میکند، انسان نباید تنها به قدرت و تواناییهای مادی خود تکیه کند.
۹. جاودانگی سخن و هنر: در پایان، حافظ از شکرگزاری برای زبانی که به او عطا شده سخن میگوید، زیرا اشعار و کلمات او بهصورت گسترده بین مردم دستبهدست میچرخد.
📌 نتیجه فال:
🔹 شادی و نشاط در راه است، از فرصتها استفاده کنید.
🔹 سختیها و رنجها بخشی از مسیر موفقیت هستند.
🔹 به دنیا و مادیات دل نبندید، زیرا همهچیز گذراست.
🔹 از غرور و تکیه بر قدرت ظاهری بپرهیزید.
🔹 آنچه جاودانه میماند، آثار و سخنان نیک است، نه ثروت و مقام.
🎯 توصیه:
🔸 قدر لحظات خوش را بدانید و از سختیها نترسید.
🔸 به جای مادیات، بر دانایی، عشق و نیکی تمرکز کنید.
🔸 از غرور دوری کنید و فروتنی را پیشه کنید.
شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطهی کلیدی تعبیر فال است
مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست
که به پیمانهکشی شهره شدم روز الست
من همان دم که وضو ساختم از چشمهٔ عشق
چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست
می بده تا دهمت آگهی از سر قضا
که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست
این فال نشاندهندهٔ عشق و معرفتی است که در نهاد شما ریشه دوانده است. شما حقیقت را نه از مسیر زهد و ریا، بلکه از طریق عشق و رهایی درک کردهاید. زمان آن است که از قید و بندهای ساختگی رها شوید و به ندای دل گوش بسپارید.
پیام شاهد فال:
- رهایی از قید و بندها: نشانهای از آزادی روح و دل سپردن به عشق واقعی.
- حقیقتجویی: تأکید بر درک حقیقت از راه دل، نه ظواهر و تظاهر.
- عشق و سرنوشت: خبر از دگرگونیهای عمیق درونی و مسیر تازهای در زندگی شما.
🔮 نتیجه شاهد فال: شما در مسیر کشف حقیقت و عشق قرار گرفتهاید. این راه، آسان نیست، اما به آگاهی و روشنی درونی منتهی خواهد شد.
نکات تفسیر غزل 20 حافظ
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر غزل: مجتث مثمن مخبون محذوف
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: دیوان پرویز ناتل خانلری
مقدمه
1.
2.
3.
4.
5.
6.
7.
غزل شماره ۱۹ حافظ :
ساقیا آمدن عید، مبارک بادت
غزل شماره ۲۱ حافظ :
مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست