1
2
3
4
5
6
7
8
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
نوبهٔ زهدفروشانِ گرانجان بگذشت
چه ملامت بُوَد آن را که چنین باده خورَد؟
بادهنوشی که در او روی و ریایی نَبُوَد
ما نه مردانِ ریاییم و حریفانِ نفاق
فرضِ ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم؟
این چه عیب است کز آن عیب، خلل خواهد بود؟
می ز خُمخانه بهجوش آمد و میباید خواست
وقتِ رندی و طرب کردنِ رندان برجاست
این چه عیب است بدین بیخردی؟ وین چه خطاست؟
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
آنکه او عالِم سِرّ است، برین حال گواست
وان چه گویند روا نیست، نگوییم رواست
باده از خونِ رزان است، نه از خون شماست
ور بُوَد نیز چه شد؟ مردم بیعیب کجاست؟
1
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خُمخانه بهجوش آمد و میباید خواست
2
نوبهٔ زهدفروشانِ گرانجان بگذشت
وقتِ رندی و طرب کردنِ رندان برجاست
3
چه ملامت بُوَد آن را که چنین باده خورَد؟
این چه عیب است بدین بیخردی؟ وین چه خطاست؟
4
بادهنوشی که در او روی و ریایی نَبُوَد
بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست
5
ما نه مردانِ ریاییم و حریفانِ نفاق
آنکه او عالِم سِرّ است، برین حال گواست
6
فرضِ ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
وان چه گویند روا نیست، نگوییم رواست
7
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم؟
باده از خونِ رزان است، نه از خون شماست
8
این چه عیب است کز آن عیب، خلل خواهد بود؟
ور بُوَد نیز چه شد؟ مردم بیعیب کجاست؟
۱. پایان سختی و آغاز شادی: حافظ با اشاره به پایان روزه و فرا رسیدن عید، نوید بخششی تازه را میدهد. او دعوت به شادی و بهره بردن از لحظات زندگی میکند.
۲. عبور از ریاکاری و ورود به لذت زندگی: زمانی که ریاکاران و زهدفروشان کنار میروند، نوبت به کسانی میرسد که بیریا و از روی صداقت، شادی و رندی را تجربه میکنند.
۳. دفاع از شادی و آزادی در انتخاب: حافظ در برابر کسانی که نوشیدن باده را نکوهش میکنند، میپرسد: چرا باید کسی را که از روی صداقت شاد است، سرزنش کرد؟
۴. برتری صداقت بر ریاکاری: بادهنوشی که از ریا به دور است، بهتر از زاهدی است که در پس پرده زهد، نفاق و دورویی دارد.
۵. دوری از نفاق و ریا: حافظ خود را از دورویی و نفاق مبرا میداند و خداوند را شاهد میگیرد که درونش پاک و صادق است.
۶. پایبندی به اصول اخلاقی: او تأکید میکند که فرض خداوند را به جا میآورد، به کسی بدی نمیکند و سخن نادرست را بهدرستی جلوه نمیدهد.
۷. پرسش از ناعادلانه بودن منع شادی: حافظ با لحنی معترضانه میپرسد که چرا باید از نوشیدن چند قدح باده ایراد گرفت، در حالی که این شراب از انگور است و نه از خون کسی؟
۸. پذیرش نقصها و عدم قضاوت دیگران: در پایان، او بر این نکته تأکید دارد که هیچکس بیعیب نیست، پس چرا باید برخی افراد به عیوب دیگران خرده بگیرند؟
📌 نتیجه فال:
🔹 زمان آن رسیده که از سختیها عبور کرده و شادی را در آغوش بگیرید.
🔹 از ریاکاری و تظاهر فاصله بگیرید و به جای آن، زندگی را با صداقت و لذت تجربه کنید.
🔹 قضاوت نکنید و اجازه ندهید دیگران نیز شما را با معیارهای غلطشان محدود کنند.
🔹 اگر کارتان به کسی آسیب نمیزند و دلتان پاک است، نگران حرفهای مردم نباشید.
🎯 توصیه:
🔸 زندگی کوتاه است، از لحظات خود نهایت استفاده را ببرید.
🔸 از نفاق و دورویی دوری کنید و به جای آن، بر حقیقت و راستی تمرکز کنید.
🔸 به دنبال رضایت درونی باشید، نه تایید دیگران.
شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطهی کلیدی تعبیر فال است
چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست
سخنشناس نئی جان من خطا این جاست
سرم به دنیی و عقبی فرو نمیآید
تبارک الله ازین فتنهها که در سرِ ماست
در اندرونِ منِ خستهدل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
این فال نشاندهندهٔ جستجوی حقیقت، ناآرامی درونی و دغدغههای فکری است. شما در مسیر شناخت عمیقتری قرار گرفتهاید و ممکن است احساس کنید که دیگران شما را درک نمیکنند. اما نباید از راهی که انتخاب کردهاید، دلسرد شوید.
پیام شاهد فال:
- درک حقیقت: ممکن است اطرافیان سخنان شما را درک نکنند، اما حقیقت نزد اهل دل جای دارد.
- ناآرامی درونی: شاید در درون خود کشمکشی بین عقل و دل احساس کنید، اما این نشانهٔ رشد معنوی است.
- بینیازی از دنیا: شما به مقامی رسیدهاید که مادیات دیگر برایتان جذابیت پیشین را ندارند.
🔮 نتیجه شاهد فال: به ندای درونی خود گوش دهید و اجازه ندهید دیگران مسیر شما را تعیین کنند. این دوران، زمان کشف حقیقتهای عمیقتر زندگی است.
نکات تفسیر غزل 25 حافظ
وزن غزل: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
بحر غزل: رمل مثمن مخبون محذوف
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: دیوان پرویز ناتل خانلری
مقدمه
1.
2.
3.
4.
5.
6.
7.
غزل شماره ۲۴ حافظ :
به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست
غزل شماره ۲۶ حافظ:
چو بشنوی سخن اهل دل، مگو که خطاست