1
2
3
4
5
6
7
8
به جانِ خواجه و حقِ قدیم و عهدِ درست
سِرِشک من که ز طوفان نوح دست ببرد
بکن معاملهای، وین دل شکسته بخر
ملامتم به خرابی مکن که مرشد عشق
زبان مور به آصف دراز گشت و رواست
دلا طَمَع مَبُر از لطفِ بینهایتِ دوست
شدم ز دست تو شیدای کوه و دشت و هنوز
مرنج حافظ و از دلبران حِفاظ مجوی
که مونسِ دمِ صبحم، دعایِ دولتِ توست
ز لوح سینه نیارَست نقشِ مهرِ تو شُست
که با شکستگی ارزد به صد هزار درست
حوالتم به خرابات کرد روز نخست
که خواجه خاتَمِ جم، یاوه کرد و باز نَجُست
چو لافِ عشق زدی، سر بباز، چابک و چُست
نمیکنی به ترحم، نِطاق سلسله سست
گناه باغ چه باشد چو این درخت نَرُست
1
به جانِ خواجه و حقِ قدیم و عهدِ درست
که مونسِ دمِ صبحم، دعایِ دولتِ توست
2
سِرِشک من که ز طوفان نوح دست ببرد
ز لوح سینه نیارَست نقشِ مهرِ تو شُست
3
بکن معاملهای، وین دل شکسته بخر
که با شکستگی ارزد به صد هزار درست
4
ملامتم به خرابی مکن که مرشد عشق
حوالتم به خرابات کرد روز نخست
5
زبان مور به آصف دراز گشت و رواست
که خواجه خاتَمِ جم، یاوه کرد و باز نَجُست
6
دلا طَمَع مَبُر از لطفِ بینهایتِ دوست
چو لافِ عشق زدی، سر بباز، چابک و چُست
7
شدم ز دست تو شیدای کوه و دشت و هنوز
نمیکنی به ترحم، نِطاق سلسله سست
8
مرنج حافظ و از دلبران حِفاظ مجوی
گناه باغ چه باشد چو این درخت نَرُست
۱. دعا برای عزت و دولت محبوب: حافظ به جان عزیزان و عهد پایدار قسم میخورد که هر بامداد برای سعادت و بزرگی معشوق دعا میکند.
۲. عشق پایدار: اشک عاشق که حتی در طوفان نوح نیز از بین نمیرود، نشان از عشقی عمیق دارد که هیچ عاملی قادر به محو کردن آن نیست.
۳. ارزش دل شکسته: حافظ از معشوق میخواهد دل شکستهاش را بپذیرد، چرا که حتی در شکستگی، ارزش آن بیش از دلهای سالم است.
۴. سرنوشت عاشق: او بیان میکند که از همان آغاز، مرشد عشق او را به سوی خرابات (بیپروایی در عشق) راهنمایی کرده است، پس نمیتوان او را به سبب شوریدگی سرزنش کرد.
۵. بیوفایی و پشیمانی: حافظ به داستان تاریخی اشاره میکند که چگونه برخی افراد به خاطر بیوفایی، داراییهای ارزشمند را از دست دادهاند، همانگونه که ممکن است معشوق نیز پشیمان شود.
۶. وفاداری و فداکاری در عشق: او از عاشقان میخواهد که در راه عشق استوار باشند و اگر ادعای عشق دارند، با شجاعت و بدون تردید پیش روند.
۷. بیرحمی معشوق: حافظ از بیتوجهی معشوق گلایه دارد که با وجود اینکه او در فراق، سرگردان دشت و کوه شده، معشوق هیچ ترحمی نشان نمیدهد.
۸. عدم توقع از دیگران: در پایان، او توصیه میکند که دلگیر نشو و از دیگران توقع محبت نداشته باش، زیرا سرنوشت بعضی چیزها از پیش مشخص شده و ممکن است بعضی درختان (روابط) هرگز رشد نکنند.
📌 نتیجه فال:
🔹 عشق و علاقه عمیقی در دل شماست که حتی سختیها نیز آن را کمرنگ نکردهاند.
🔹 شاید در حال حاضر در انتظار توجه یا پاسخ از کسی هستید که نسبت به شما بیتفاوت است.
🔹 صبوری کنید، اما در عین حال، خود را از بند این انتظار بیش از حد آزاد سازید.
🔹 وفاداری و استواری در مسیر عشق مهم است، اما نباید خود را در این مسیر فرسوده کنید.
🎯 توصیه:
🔸 به خود و احساساتتان ارزش دهید و اجازه ندهید که عشق یکطرفه شما را از درون خسته کند.
🔸 اگر در معاملهای (عاطفی یا کاری) احساس ضرر میکنید، بهتر است منطقی تصمیم بگیرید.
🔸 گاهی باید برخی افراد و اتفاقات را رها کرد و به مسیر خود ادامه داد.
شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطهی کلیدی تعبیر فال است
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست
می ز خُمخانه بهجوش آمد و میباید خواست
نوبهٔ زهدفروشانِ گرانجان بگذشت
وقتِ رندی و طرب کردنِ رندان برجاست
چه ملامت بُوَد آن را که چنین باده خورَد؟
این چه عیب است بدین بیخردی؟ وین چه خطاست؟
این فال نشانهای از رهایی، شادی و پایان سختیهاست. زمان جشن و خوشحالی فرا رسیده و باید از فرصتهای زندگی به بهترین شکل ممکن بهره برد. اگر درگیر محدودیتها و سختیهایی بودهاید، این فال نوید روزهای خوش و آزادی از قیود را میدهد.
پیام شاهد فال:
- پایان سختیها: روزهای سخت و دوران محدودیت رو به پایان است، وقت آن است که نفسی تازه کنید.
- شادی و سرور: این فال به شما میگوید که از زندگی لذت ببرید و فرصتهای شادی را از دست ندهید.
- رهایی از قید و بندها: اگر در گذشته تحت فشار یا محدودیت بودهاید، اکنون زمان آن رسیده که با خیالی آسوده مسیر خود را دنبال کنید.
🔮 نتیجه شاهد فال: این فال بشارتی برای آغاز دورهای جدید و شاد در زندگی شماست. با امید و نشاط به استقبال فرصتهای تازه بروید و اجازه ندهید نگرانیها شما را از لذت بردن از زندگی بازدارند.
نکات تفسیر غزل 24 حافظ
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر غزل: مجتث مثمن مخبون محذوف
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: دیوان پرویز ناتل خانلری
مقدمه
1.
2.
3.
4.
5.
6.
7.
غزل شماره ۲۳ حافظ :
در دیر مغان آمد، یارم قدحی در دست
غزل شماره ۲۵ حافظ :
روزه یک سو شد و عید آمد و دلها برخاست