1
2
3
4
5
6
7
8
ای نسیمِ سحر آرامگَهِ یار کجاست؟
شبِ تار است و رَهِ وادیِ اَیمَن در پیش
هر که آمد به جهان نقشِ خرابی دارد
آنکس است اهلِ بشارت که اشارت داند
هر سرِ مویِ مرا با تو هزاران کار است
عقل دیوانه شد آن سلسلهٔ مُشکین کو؟
باده و مُطرب و گل جمله مُهَیّاست ولی
حافظ از بادِ خزان در چمنِ دَهر مَرَنج
منزلِ آن مَهِ عاشقکُشِ عَیّار کجاست؟
آتشِ طور کجا موعدِ دیدار کجاست؟
در خرابات مپرسید که هُشیار کجاست؟
نکتهها هست بسی مَحرمِ اسرار کجاست؟
ما کجاییم و مَلامتگرِ بیکار کجاست؟
دل ز ما گوشه گرفت ابرویِ دلدار کجاست؟
عیش بییار مُهیّا نشود یار کجاست؟
فکرِ معقول بفرما گُلِ بیخار کجاست؟
1
ای نسیمِ سحر آرامگَهِ یار کجاست؟
منزلِ آن مَهِ عاشقکُشِ عَیّار کجاست؟
2
شبِ تار است و رَهِ وادیِ اَیمَن در پیش
آتشِ طور کجا موعدِ دیدار کجاست؟
3
هر که آمد به جهان نقشِ خرابی دارد
در خرابات مپرسید که هُشیار کجاست؟
4
آنکس است اهلِ بشارت که اشارت داند
نکتهها هست بسی مَحرمِ اسرار کجاست؟
5
هر سرِ مویِ مرا با تو هزاران کار است
ما کجاییم و مَلامتگرِ بیکار کجاست؟
6
عقل دیوانه شد آن سلسلهٔ مُشکین کو؟
دل ز ما گوشه گرفت ابرویِ دلدار کجاست؟
7
باده و مُطرب و گل جمله مُهَیّاست ولی
عیش بییار مُهیّا نشود یار کجاست؟
8
حافظ از بادِ خزان در چمنِ دَهر مَرَنج
فکرِ معقول بفرما گُلِ بیخار کجاست؟
۱. جستجوی آرامش و محبوب: شاعر با نسیم سحر سخن میگوید و از آن میپرسد که منزل یار کجاست. این نشانهی اشتیاق فراوان برای وصال است.
۲. راه سخت و دیدار نامعلوم: مسیر پیش رو تاریک است و مانند حضرت موسی که به دنبال آتش طور بود، حافظ نیز به دنبال نور هدایت و دیدار محبوب است.
۳. ناپایداری دنیا: همه انسانها با خود اثری از فنا و ویرانی دارند، پس در این دنیا نباید به دنبال هشیاری مطلق بود.
۴. ارزش فهم اشارات و اسرار: تنها کسی میتواند از بشارت بهره ببرد که اهل فهم و درک باشد؛ این سخن به این اشاره دارد که هر کسی لایق دریافت حقیقت نیست.
۵. اشتغال قلب به عشق: حافظ بیان میکند که تمام وجودش درگیر عشق یار است، و بیهودهسرایان جایگاهی در این مسیر ندارند.
۶. جنون و دلتنگی: عقل از شدت عشق به جنون رسیده و دل کنارهگیری کرده است؛ این نشان از دلتنگی شدید برای یار دارد.
۷. بدون یار، زندگی بیمعناست: تمام خوشیها آماده است، اما بدون حضور یار، لذتبخش نخواهد بود.
۸. ناپایداری دنیا و درک حقیقت: حافظ میگوید از خزان دنیا ناراحت نباش، زیرا گل بیخار یافت نمیشود؛ این نشان میدهد که زندگی همیشه با سختی همراه است.
📌 نتیجه فال:
🔹 در جستجوی حقیقت و آرامش هستید، اما راه سخت و نامعلوم است.
🔹 زندگی ناپایدار است، پس نباید درگیر جزئیات بیهوده شد.
🔹 تنها کسانی که اهل درک و فهم باشند، قادر به دریافت حقیقت هستند.
🔹 بدون عشق و یار، دنیا بیمعنا خواهد بود.
🔹 از سختیها ناراحت نشوید، زیرا هیچ چیز در دنیا کامل و بینقص نیست.
🎯 توصیه:
🔸 به دنبال درک و حقیقت باشید، اما توقع نداشته باشید که همه چیز بینقص باشد.
🔸 به سختیهای زندگی با دید مثبت نگاه کنید و ناامید نشوید.
🔸 قدر عشق و یاران واقعی را بدانید، زیرا بدون آنها زندگی رنگی ندارد.
شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطهی کلیدی تعبیر فال است
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین، کز تو سلامت برخاست
که شنیدی که در این بزم، دمی خوش بنشست؟
که نه در آخرِ صحبت به ندامت برخاست
شمع اگر زان لبِ خندان به زبان، لافی زد
پیشِ عشاقِ تو شبها به غَرامت برخاست
این فال نشاندهندهٔ دلبستگی عمیق، تجربهٔ عشق و درگیری میان دل و عقل است. ممکن است درگیر احساسی باشید که شما را از آرامش دور کرده و به چالش کشیده است. اما باید بدانید که عشق همیشه با رنج و دلدادگی همراه است.
پیام شاهد فال:
- دلبستگی و چالش: عشق شما، چه عاشقانه باشد و چه به هدفی در زندگی، میتواند شما را از مسیر عادی خارج کند.
- حسرت و ندامت: ممکن است در گذشته تصمیمی گرفته باشید که اکنون به آن میاندیشید، اما مهم است که از تجربهها درس بگیرید.
- فداکاری در عشق: در راه عشق، گاهی باید از برخی چیزها گذشت. این غزل یادآور این است که عشق بدون رنج و گذشت، معنای کاملی ندارد.
🔮 نتیجه شاهد فال: عشق و علاقهٔ شما خالص است، اما ممکن است با سختیهایی همراه باشد. بهتر است با آگاهی و تدبیر مسیر خود را ادامه دهید و از تجربههای گذشته برای آیندهٔ روشنتر استفاده کنید.
نکات تفسیر غزل 27 حافظ
وزن غزل: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
بحر غزل: رمل مثمن مخبون محذوف
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: دیوان پرویز ناتل خانلری
مقدمه
1.
2.
3.
4.
5.
6.
7.
غزل شماره ۲۶ حافظ:
چو بشنوی سخن اهل دل، مگو که خطاست
غزل شماره ۲۸ حافظ :
دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست