1
2
3
4
5
6
7
8
ُصلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا؟
چه نسبت است بهرندی صلاح و تقوی را؟
دلم ز صُومعه بِگرفت و خِرقِهٔ سالوس
بِشُد! که یادِ خوشش باد روزگارِ وصال
ز رویِ دوست، دلِ دشمنان چه دریابد
مبین بهسیبِ زَنَخدانْ که چاه در راه است
چو کُحلِ بینشِ ما خاکِ آستانِ شماست
قرار و خواب ز حافظ، طمع مدار ای دوست
ببین تفاوتِ ره کز کجاست تا به کجا
سماعِ وعظ کجا، نَغمهٔ رَباب کجا؟
کجاست دیرِ مُغان و شرابِ ناب کجا؟
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عِتاب کجا؟
چراغِ مُرده کجا! شمعِ آفتاب کجا؟
کجا همی رَوی ای دلْ بدین شتاب کجا؟
کجا رَویم بفرما، از این جناب کجا؟
قرار چیست، صبوری کدام، خواب کجا؟
1
صلاحِ کار کجا و منِ خراب کجا؟
ببین تفاوتِ ره کز کجاست تا به کجا
2
چه نسبت است بهرندی صلاح و تقوی را؟
سماعِ وَعظ کجا، نَغمهٔ رَباب کجا؟
3
دلم ز صُومعه بِگرفت و خِرقِهٔ سالوس
کجاست دیرِ مُغان و شرابِ ناب کجا؟
4
بِشُد! که یادِ خوشش باد روزگارِ وصال
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عِتاب کجا؟
5
ز رویِ دوست، دلِ دشمنان چه دریابد
چراغِ مُرده کجا! شمعِ آفتاب کجا؟
6
مبین بهسیبِ زَنَخدانْ که چاه در راه است
کجا همی رَوی ای دلْ بدین شتاب کجا؟
7
چو کُحلِ بینشِ ما خاکِ آستانِ شماست
کجا رَویم بفرما، از این جناب کجا؟
8
قرار و خواب ز حافظ، طمع مدار ای دوست
قرار چیست، صبوری کدام، خواب کجا؟
۱. فاصلهی آرزو و واقعیت: در بیت اول، شاعر به تفاوت بین “صلاح کار” (یعنی راه درست و منطقی) و وضعیت “خراب” خود اشاره میکند. این نشان میدهد که ممکن است شما نیز بین آرزوهای خود و واقعیت زندگیتان فاصلهای احساس کنید.
۲. تضاد میان زهد و رندی: در بیت دوم، حافظ تضاد میان زهد و تقوا با شور و عشق را بیان میکند. اگر شما در موقعیتی هستید که بین انتخاب عقل و احساس مردد هستید، این بیت به شما یادآور میشود که هرکدام مسیر خاص خود را دارند.
۳. نارضایتی از ریا و سالوس: بیت سوم نشانهای از ناراحتی از دورویی و تظاهر به زهد است. شاید شما نیز از دوروییهای اطرافیان خسته شدهاید و به دنبال حقیقت و صداقت هستید.
۴. حسرت گذشته: در بیت چهارم، شاعر به یاد روزهای خوش وصال افتاده و از دست رفتن آن دوران را حسرت میخورد. اگر شما نیز خاطراتی شیرین دارید که دیگر بازنمیگردند، این بیت بیانگر احساس شماست.
۵. دشمنان و درک عشق: بیت پنجم اشاره دارد به اینکه کسانی که از نور و عشق بهرهای ندارند، قادر به درک زیبایی آن نیستند. این بدان معناست که همیشه افرادی در اطرافتان خواهند بود که احساسات و نگاه شما را درک نمیکنند.
۶. هشدار در مورد فریب ظاهر: بیت ششم دربارهی خطرات پنهان در پس زیباییها هشدار میدهد. اگر درگیر وسوسهای هستید، باید مراقب باشید که به دام نیفتید.
۷. تسلیم و سرسپردگی: در بیت هفتم، شاعر خود را تسلیم مقامی والا میداند و میپرسد که دیگر به کجا برود. این میتواند به معنای تسلیم در برابر عشق، سرنوشت یا حقیقت باشد.
۸. بیقراری و بیتابی: در بیت آخر، حافظ اعلام میکند که در او آرامش و صبوری راه ندارد. اگر شما نیز درگیر افکار و احساسات بیقراری هستید، این بیت بازتاب دهندهی حال شماست.
📌 نتیجه فال:
🔸 شما در حال تجربهی فاصلهای میان آرزوها و واقعیت خود هستید.
🔸 ممکن است بین عقل و احساس درگیر باشید و ندانید کدام راه را انتخاب کنید.
🔸 از دوروییها و تظاهر خسته شدهاید و به دنبال حقیقت و صداقت هستید.
🔸 خاطرات گذشته و حسرت آنها در ذهن شما نقش بسته است.
🔸 باید مراقب باشید که ظواهر فریبنده شما را به دام نیندازند.
🎯 توصیه:
🔸 به دنبال حقیقت باشید و از تظاهر دوری کنید.
🔸 در تصمیمگیریهای خود، هم احساس و هم منطق را در نظر بگیرید.
🔸 حسرت گذشته را نخورید، بلکه به آیندهای بهتر فکر کنید.
🔸 مراقب وسوسهها و دامهای پنهان در مسیر خود باشید.
شاهد فال حافظ : شاهد غزل در فال حافظ نقطهی کلیدی تعبیر فال است
اگر آن تُرک شیرازی به دست آرَد دلِ ما را
به خال هِندوَش بَخشَم سَمَرقند و بُخارا را
بِده ساقی مِیِ باقی که دَر جنَّت نَخواهی یافت
کنارِ آبِ رُکناباد و گُلگَشت مُصَلّی را
فَغان! کـاین لولیانِ شوخِ شیرینکارِ شَهرآشوب
چُنان بُردند صَبر از دل، که تُرکان خوان ِیَغما را
تفسیر شاهد فال:
نیت شما به عشق، فداکاری، و از خودگذشتگی مرتبط است. این فال نشان میدهد که اگر به هدف یا محبوب خود برسید، حاضر هستید هر چیزی را برای آن فدا کنید. اما باید توجه داشته باشید که احساسات را بر عقلانیت ترجیح ندهید و ارزش واقعی آنچه در اختیار دارید را بشناسید.
پیام شاهد فال:
- عشق و از خودگذشتگی: اگر نیت شما درباره عشق یا رابطهای است، احتمالاً با شخصی روبرو هستید که ارزشش را برای شما بسیار بالا میبینید.
- ارزش نعمتهای زندگی: مراقب باشید چیزی باارزش را برای چیز دیگری که شاید موقتی باشد از دست ندهید.
- موفقیت از طریق جذابیت و هنر کلام: شما میتوانید با گفتار و رفتار خود دل دیگران را به دست آورید، پس از این مهارت بهخوبی استفاده کنید.
🔮 نتیجه شاهد فال: موفقیت در نیت شما امکانپذیر است، اما تصمیمات احساسی و هیجانی را کنترل کنید تا از مسیر درست خارج نشوید.
نکات تفسیر غزل 2 حافظ
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر غزل: مجتث مثمن مخبون محذوف
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: دیوان پرویز ناتل خانلری
مقدمه
غزل 2 حافظ، غزلی است که حافظ در باب مصلحت اندیشی و واعظ شهر سروده که اکثر مردم روزگار به دنبال منغعت خود هستند. از طرفی هم واعظ شهر با دستورات اشتباه خود، مردم را از راه حقیقت دور می کند. این غزل را می توان عرفانی دانست.
تفسیر عرفانی شعر محمدعلی عاشوری:
در تفسیر غزل شماره 2 حافظ در باب عرفان می توان به موارد زیر اشاره داشت:
در این شعر حافظ از واعظ شهر و مصلحتهای او به ستوه آمده است و دلش میخواهد زودتر به روزگار دیدار با مولایش که معشوق او در اشعارش است، برسد. در بیت آخر شاهد هستیم که عشق او است که مسیر را برایش هموار و تحمل خیلی چیزها را برای حافظ آسان میکند. در نهایت مکتب رندی را از عوامل صوفیان و واعظین شهر بالاتر میداند، چرا که هر چه کرامت و رندی دارد از خاک آستان مولایش و معشوقش به دست آورده و معرفتش به او وصفناشدنی است.
1.
صلاح کار: از نگاه حافظ منظور مصلحتاندیشی است و آن را با من خراب مقایسه میکند.
خراب: به معنای سرخوش و مست. در معنی عرفانی نوعی رندی شاعر است که خود را خراب و فاسد نشان میدهد تا غرور برش ندارد و معنای آن عاشق است.
معنی لغوی:
مصلحتاندیشی در کار و زندگی کجا و من خراب بیسامان کجا؛ ببین میان این دوراه و روش چقدر فاصله وجود دارد.
معانی دیگر: بین درستی کردار و کار شایسته نیک با من مست بدون تعقل هیچ گونه وجه اشتراکی وجود ندارد و این دو راه کاملأ متفاوت و از هم دور هستند.
معنی عرفانی:
صلاح کار واعظ کجا و صلاح کار منه عاشق کجا، ببین فاصله این دو از فرش تا عرش است.
تفسیر علامه طباطبایی: مصلحت اندیشی، کار عاقلان و اهل دنیا و هشیاران است، نه کار چون منی که خراب و مست جمال یار خویشم و خود را در مقام عبودیت و تسلیم و رضای حضرتش قرار دادهام. «ببین تفاوت راه از کجاست تا به کجا» اینجاست که حساب مست و هشیار عاقل و عاشق و بنده و مختار از یکدیگر جدا می شود.
2.
رند: مکتب اصلی حافظ است.
در لغت به معنای زیرک است و در عرفان به معنای کسی است که خود را برای خداوند خالص گردانیده است. تقوی: پرهیزکاری.
سماع: در لغت به معنای شنیدن است. چنان که گویند سماع حدیث، سماع قرآن. اما در اصطلاح صوفیه عبارت است از آواز خوش آهنگ و دل انگیز . آنچه ما امروز از آن به موسیقی تعبیر میکنیم. شاعر با توجه به دو معنی مذکور کلمه سماع را طوری به کاربرده که طنزی در بر دارد. یعنی از سماع وعظ ما را به یاد معنی دیگر سماع که موسیقی است میاندازد و بلافاصله نغمه رباب را به ذهن میآورد و به آن سو توجه میدهد.
نغمه: به معنای صدای دلنشین است.
رباب: ساز زهی که منشأ آن افغانستان است. البته در زمان ساخت این ساز، افغانستان بخشی از امپراتوری ایران بود. با این حال، آن را یک ساز خاورمیانه می دانند.
معنی لغوی:
حافظ در این بیت از ریاکاری مینالد و معتقد است که گوشدادن به ساز و موسیقی بهتر از گوشدادن به موعظه کسی است که به چیزی که میگوید اعتقاد ندارد.
معنی عرفانی:
عوالم رندی با عوالم صوفیان و واعظین شهر قابل تلفیق نیست. شنیدن حرفهای واعظ کجا و صدای آهنگی که از عرش میشنوم کجا.
تفسیر علامه طباطبایی: رند عالم سوز و کسی که همه عالم (دنیا و آخرت) و اختیارات خود (چه کنم و چه نکنم) را زیر پا نهاده و خواسته دوست مورد نظرش میباشد را با مصلحت اندیشی چه کار؟ دعوت واعظ به پرهیز و صلاح بینی کجا و نغمه های جانفزای دوست که از در و دیوار عالم هر لحظه بندگان را توجه میدهد کجا؟
3.
صومعه: در اصل عبادتگاه عیسویان است که در بالای کوه و تپه واقع شده باشد. معادل دیر؛ و سپس در ادبیات فارسی در معنی خانقاه آمده است و در بیت، مراد همین معنی اخیر است. برای خود کلمه دیر نیز چنین خلط و اشتباهی پیشآمده است. چنانکه غالباً بهعنوان معبد زردشتیان بهصورت دیر مغان میآید، حالآنکه دیر اصلاً معبد نصاری است.
مغان: یکی از قبایل قوم ماد که مقام روحانیت در انحصار آنها بود.
و وقتی زرتشت در ایران فراگیر میشود، چون روحانی هستند، پیشتاز ترویج این مکتب قرار می گیرند. خرقه: لباس بلند جلو بسته با آستر از پوست که از راه سر می پوشند و بیرون می آورند.سالوس: یعنی ریاکار، چرب زبان.
خرقه سالوس:لباس ریاکاری.
دِیر: خانه قلعه مانند که راهبان در آن عبادت کنند و از مرکز شهر و آبادی به دور است.
دِیرِ مُغان: منظور حافظ در اینجا میخانه است.
معنی لغوی:
از خانقاه و خرقه نیرنگ و ریا دلگیر شدم؛ دیر مغان و شراب ناب کجاست.
دلم از صومعه و لباس ریاکاری گرفته شده است.
مسلماً به این معنا نیست که من میخواهم زرتشتی باشم. او به دنبال شراب است، حالا چرا شراب؟!
زرتشتیان در آتشکده شراب سرو میکنند و حافظ در اینجا به دنبال شراب است.
اما حافظ در بسیاری از اشعار خود از واژههای «دیر مغان» و «پیر مغان» بسیار استفاده کرده است.
این شراب همان آموزهای است که حافظ رو به خالق میرساند.
دلم از ریاکاری گرفته است. من نمیخواهم در بند لباسی باشم که در آن ریاکاری بکنم. ترجیح میدهم دیر بروم و شراب ناب بنوشم. شراب خالص بهدوراز ریا است.
تمام موضوع بیت این است که من نمیخواهم ریاکار باشم.
معنای دیگر: دلم از عبادتگاهی که مشایخ آن با خرقه ( عبا و نوعی بالا پوش ) از تزویر و ریا خود را آراسته اند گرفته است، مجلس عرفا و نوشیدن شراب ناب را در محضر عشق واقعی به من نشان دهید.
معنی عرفانی:
دلم از مسجد و هر چه ریاکار است گرفته. دلم برای محل دیدار تنگ شده و مولایم که اصل شراب و باعث مستی من است، کجاست.
تفسیر علامه طباطبایی: از صومعه نشینان و زهاد حاصلی ندیدم. بهتر آن است که دیر آتش پرستان و آنان که آتش به هستی مچازی خویش زده و به مقام مخلصیت (به فتح لام) راه یافتهاند را اختیار نمایم، تا من هم با یاد دوست چون آنان، با آشامیدن شراب دو آتشه عشق و مراقبه جمال محبوب، آتشی بر هستی خود زنم و همواره به یاد او باشم.
4.
کِرِشمَه: ناز و غَمزه، عِشوَه.
عِتاب: خشم توأم با ناز و اَدا، قهر توأم با ملامت.
معنی لغوی:
روزگار وصال که آرزو دارم همیشه بهخوبی از او یاد شود، گذشت. آن ناز و کرشمه معشوق و آن عتاب و تندی کجاست.
یاد روزهایی که من و معشوقم (خالق) با هم بودیم به خیر.
گاهی بین ما ناز وکرشمه ای بود و گاهی پرخاشگر و گاهی مرا سرزنش می کرد آن روزها کجا رفتند؟
می خواهم دوباره بروم و به او برسم و سوال اینجاست که چرا الان از معشوقش دور شده است؟!
به دلیل اینکه درگیر خرقه سالوس و صومعه شده بود در بیت دوم، برای همین درخواست می کنه که دوباره شراب ناب رو به من برسونید.
معنی عرفانی:
منظور از روزگار وصال، ایام دیدار است که بهتعویقافتاده.
یاد آن روزگارانی که با معشوقم دیدار داشتم خوش، آن که کل گیتی به عشوه او میرقصند، کجا رفته.
تفسیر علامه طباطبایی: روزگار وصال را که با تجلیات جمالی او سپری کنم، از دست بشد و اکنون که به هجران مبتلا گشته ام خود را آماده برای کرشمه ها و عقابهای او (که جمال جلال را به همراه دارد) حاضر نمودهام، آن دو کجایند تا مرا از ناراحتی برهانند.
5.
روی دوست به خورشید درخشان تشبیه شده است.
روی دوست: منظور خداوند، امامزمان.
چراغ مرده را به دل دشمنان خدا تشبیه می کند.
دشمن: به کسانی می گوید که در لباس عرفان یا تصوف ریا می کنند.
معنی لغوی:
دل دشمنان از روی دوست چه درک میکند؛ میان چراغ مرده و شمع درخشان آفتاب فرق بسیار است.
ریاکاران جلوههای معشوق یا پاکدلی رندان را درنمییابند و دلهایشان چون شمعی مرده تاریک شده است.
معنای دیگر: زیبایی روی دوست برای دشمنان ( عشاق ظاهری ) قابل درک نیست، دلهای مرده و بی شور عشق کجا و صولت زیبا و نورانی حضرت دوست کجا.
معنی عرفانی:
دیدار با او با لباس ریاکاری ممکن نیست، دل دشمن او کجا و کسی که از وجود او کرامت گرفته کجا.
تفسیر علامه طباطبایی: آنان که با ما سر دشمنی دارند و نمیتوانند انس و محبت و مراقبه ما را با دوست ببینند، هرگز لذت دیدار او را درک نکرده و نمیکنند و فرق میان چراغ مرده که ذکر و انس قشری (سطحی) است و نور آفتاب که معرفت و عبادت لبی (واقعی) است (که در آن مشاهده محبوب است) نمیگذارند.
6.
زنخدان یا زنخ: چانه.
سیب زنخدان تشبیه حافظ به زیبایی چانه معشوق است که به زیبایی سیب است.
چاه زنخدان: به معنای فرورفتگی بین لب و چانه است.
معنی لغوی:
به سیب زنخدان نگاه مکن و مراقب باش که در این راه چاه وجود دارد؛ ای دل من با این شتاب کجا میروی.
هشدار میدهد که فقط لبهای زیبای معشوق را نبینید. در راه رسیدن به آن چانه زیبا (بین لب و چانه)، چاه در راه است.
وقتی میخواهی جمال خالق را ببینی (شناخت خالق)، نباید فقط آن زیبایی را ببینی. این مسیر راه سختی است.
کجا میری؟! انقدر عجله داری!
برای رسیدن به آن شناخت یا زیبایی باید رنج های بسیاری کشید.
معنای دیگر: فریفته ی گردی زیبای چانه دوست(تشبیه به سیب) نشو هر چند چاله ی چشم نواز آن تو را در چاه گمراهی فرو می برد. برای دیدن زیبایی ها در طریقت عاشقی اینچنین شتاب نکن(عشق عرفانی ، طریقت عرفان)
معنی عرفانی:
بهواسطه این بیت میتوان تفسیر غزل شماره 2 حافظ، را عرفانی توصیف کرد که از مراحل سختی راه عرفان خبر می دهد.
میدانم که برای رسیدن به چال و فرورفتگی لپ معشوق، سختی در راه است؛ اما عشق باعث میشود که این مسیر را با شتاب طی کنم.
تفسیر علامه طباطبایی در باب بیت روبرو است که با منبع ما کمی متفاوت است:
ببین به سیب زنخدان که چاه در راه است / کجا همی روی ای دل بدین شتاب کجا؟
ای خواجه! از تجلیات جمالی آمیخته با جلالی حضرت دوست، که چاه در راه است، شتاب زده و گریزان مباش؛ زیرا که جمالش سالکین را جذب نموده و جلالش آنان را گرفتار مینماید و از او گریزی نیست.
7.
کحل: سرمه، کوبیده سنگ سیاهرنگی است که برای تقویت به چشم میکشیدهاند.
خاصیت سرمه علاوه بر زیبایی به تقویت بینایی کمک میکند. بینش: در لغت به معنای دیدگاه است، اما در اینجا چون کحل آورده شده، به معنای بینایی چشم است.
جناب: درگاه، آستان، دَرِ حیاط خانه.
معنی لغوی:
وقتی خاک آستان در خانه شما سرمه چشم ماست؛ بفرمایید از این آستان کجا برویم.
خاک درگاه خانه تو مثل سرمه برای چشم ما عشاق است و وقتی این سرمه را به چشممان میزنیم، زیبایی و بینایی ما را بیشتر میکند.
بهعبارتدیگر، باعث میشود که بادقت بیشتری به خالق نگاه کنیم. از این در کجا برویم؟!
بهناچار سرمان را روی این خاک میگذاریم تا این خاک بیشتر در چشمها نفوذ کند تا بینایی ما افزایش پیدا یابد.
معنی عرفانی:
ای معشوق من اباصالح، سرمه بینش و خرد حافظ، از خاک آستان شماست، فقط تو باید به من بگویی بهغیراز این آستان کجا برم. (مقصود پیروی و معرفت از امامزمان است.)
تفسیر علامه طباطبایی: معشوقا! خاکسار آستان شما شدن، روشنی دیده دل ما است و هر کمال و معنویتی را در پی دارد؛ با این همه، از درگاه عبودیت شما به کجا می توان رفت؟
8.
معنی لغوی:
ای دوست آرام و خواب از حافظ توقع مدار؛ قرار چیست، صبر و تحمل چه چیز است و خواب کجاست
از من انتظار آرامش نداشته باش وقتی از معشوق و خالق فاصله گرفتم چگونه آرام باشم؟ صبر و بردباری کجاست؟ خواب کجاست؟
معنی عرفانی:
در پی یادآوری روزهای وصال، حافظ قرار و خواب ندارد. قرار چیست، صبر و تحمل چه چیز است و خوابش کجاست.
تفسیر علامه طباطبایی: ای دوست! چنانچه مرا به خاک بوسی درگاهت بپذیری و به دیدارت نایل سازی، آسایش و قرار و صبوری در مقابل تجلیاتت چه معنی میتواند داشته باشد. همان گونه که به بلبل نمیتوان گفت چون گل را دیدی شکیبا و آرام باش، به عاشق هم نمیتوان گفت در هنگام لقای معشوق صابر باش و او را نبین.
غزل شماره ۱ حافظ :
الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها
غزل شماره ۳ حافظ :
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را