1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
ای صبا نَکهَتی از خاکِ رَهِ یار بیار
نکته روحفَزا از دهنِ دوست بگو
تا مُعَطَّر کُنَم از لطفِ نسیمِ تو مَشام
به وفایِ تو که خاکِ رَهِ آن یارِ عزیز
گَردی از رهگذرِ دوست به کوریِ رقیب
خامی و سادهدلی شیوهٔ جانبازان نیست
شُکر آن را که تو در عِشرتی ای مرغِ چمن
کامِ جان تلخ شد از صبر که کردم بیدوست
روزگاریست که دل چهرهٔ مقصود ندید
دلقِ حافظ به چه ارزد؟ به مِیاش رنگین کن
بِبَر اندوهِ دل و مژدهٔ دلدار بیار
نامه خوش خبر از عالَمِ اسرار بیار
شَمِّهای از نَفَحاتِ نفسِ یار بیار
بیغباری که پدید آید از اغیار بیار
بهرِ آسایش این دیدهٔ خونبار بیار
خبری از بَرِ آن دلبر عیّار بیار
به اسیرانِ قفس مژدهٔ گلزار بیار
عشوهای زان لبِ شیرین شِکربار بیار
ساقیا آن قدحِ آینهکردار بیار
وانگَهش مست و خراب از سَرِ بازار بیار
1
ای صبا نَکهَتی از خاکِ رَهِ یار بیار
بِبَر اندوهِ دل و مژدهٔ دلدار بیار
2
نکته روحفَزا از دهنِ دوست بگو
نامه خوش خبر از عالَمِ اسرار بیار
3
تا مُعَطَّر کُنَم از لطفِ نسیمِ تو مَشام
شَمِّهای از نَفَحاتِ نفسِ یار بیار
4
به وفایِ تو که خاکِ رَهِ آن یارِ عزیز
بیغباری که پدید آید از اغیار بیار
5
گَردی از رهگذرِ دوست به کوریِ رقیب
بهرِ آسایش این دیدهٔ خونبار بیار
6
خامی و سادهدلی شیوهٔ جانبازان نیست
خبری از بَرِ آن دلبر عیّار بیار
7
شُکر آن را که تو در عِشرتی ای مرغِ چمن
به اسیرانِ قفس مژدهٔ گلزار بیار
8
کامِ جان تلخ شد از صبر که کردم بیدوست
عشوهای زان لبِ شیرین شِکربار بیار
9
روزگاریست که دل چهرهٔ مقصود ندید
ساقیا آن قدحِ آینهکردار بیار
10
دلقِ حافظ به چه ارزد؟ به مِیاش رنگین کن
وانگَهش مست و خراب از سَرِ بازار بیار
۱. ای صبا نَکهَتی از خاکِ رَهِ یار بیار: شاعر از باد صبا میخواهد که عطری از خاک پای یار بیاورد و با آن، غم دلش را ببرد و مژدهای از محبوب برای او بیاورد.
۲. نکته روحفَزا از دهنِ دوست بگو: خواستار شنیدن سخنی روحبخش و آرامشبخش از معشوق است و از صبا میخواهد که خبری خوش و اسرارآمیز از او بیاورد.
۳. تا مُعَطَّر کُنَم از لطفِ نسیمِ تو مَشام: شاعر مشتاق است که با بوی خوش معشوق، مشام خود را معطر کند و از باد صبا میخواهد که نشانی از نفس یار بیاورد.
۴. به وفایِ تو که خاکِ رَهِ آن یارِ عزیز: آرزو دارد که خاک پای معشوق را بیابد، اما بدون آنکه گرد و غبار اغیار (دشمنان یا رقیبان) بر آن نشسته باشد.
۵. گَردی از رهگذرِ دوست به کوریِ رقیب: میخواهد که نشانی از دوست به او برسد تا چشم دشمنان کور شود و دیدهٔ خونبار او آرامش یابد.
۶. خامی و سادهدلی شیوهٔ جانبازان نیست: میگوید که عاشقان واقعی نباید سادهدل باشند؛ بلکه باید هشیار باشند و از صبا میخواهد که خبری مطمئن از معشوق بیاورد.
۷. شُکر آن را که تو در عِشرتی ای مرغِ چمن: به پرندگان خوشحال باغ اشاره میکند و از آنها میخواهد که برای اسیران قفس (مانند خودش که در غم گرفتار است) مژدهای از گلزار بیاورند.
۸. کامِ جان تلخ شد از صبر که کردم بیدوست: از صبر و دوری از معشوق خسته شده و دیگر تاب تحمل ندارد؛ آرزو دارد که از لب شیرین معشوق، نشانی بیابد.
۹. روزگاریست که دل چهرهٔ مقصود ندید: مدتی است که دلش محبوب را ندیده و از ساقی میخواهد که جامی بیاورد که مانند آینه، حقیقت را به او نشان دهد.
۱۰. دلقِ حافظ به چه ارزد؟ به مِیاش رنگین کن: دلق (لباس صوفیانه) او ارزشی ندارد، بنابراین میخواهد که آن را با شراب رنگین کند و سپس رهایش کند و مست و بیخبر در بازار بگذارد.
📌 نتیجه فال:
🔹 منتظر خبری از معشوق هستید – ممکن است در انتظار یک پیام، ملاقات یا خبری مهم باشید.
🔹 دلتنگی و بیقراری در شما زیاد شده – دیگر صبرتان به سر آمده و نیاز دارید که تغییری در وضعیتتان ایجاد شود.
🔹 چشمزخم و حسادت در اطراف شما وجود دارد – مواظب رقیبان و کسانی باشید که ممکن است قصد دخالت یا حسادت داشته باشند.
🔹 زمانی برای تغییر رویکرد است – شاید لازم باشد که بهجای انتظار کشیدن، قدمی برای تغییر وضعیت خود بردارید.
🔹 نشانهای از شادی و آرامش در راه است – ممکن است بهزودی خبری خوش دریافت کنید یا تغییری مثبت در زندگی شما رخ دهد.
🎯 توصیه:
🔸 اگر منتظر خبری هستید، کمی صبر کنید، اما منفعل نباشید.
🔸 حسادت و چشمزخم را از خود دور کنید و به مسیر خود ادامه دهید.
🔸 در لحظات سختی، شادیهای کوچک را فراموش نکنید.
🔸 شاید نیاز باشد رویکرد خود را تغییر دهید و از انتظار صرف دست بردارید.
این فال نوید میدهد که اگرچه دلتنگی دارید، اما روزهای بهتری در پیش است و نشانههایی از امید و آرامش به شما خواهد رسید.
شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطهی کلیدی تعبیر فال است
روی بِنْمای و وجودِ خودم از یاد بِبَر
خِرمنِ سوختگان را همه گو باد بِبَر
ما چو دادیم دل و دیده به طوفانِ بلا
گو بیا سیلِ غم و خانه ز بنیاد بِبَر
زلفِ چون عَنبَرِ خامَش که ببوید؟ هیهات!
ای دلِ خامْ طمع، این سخن از یاد بِبَر
در این غزل، شاعر از معشوق میخواهد که خود را نمایان کند تا آنچه را که در دل دارد، بیان کند. او با اشاراتی به وضعیت سخت و پر از رنج و بلای خود، از شرایط دشوار و ناپایداری که بر او گذر کرده سخن میگوید. اشاره به “طوفانِ بلا” و “سیلِ غم” نمادی از رنجها و سختیهایی است که در زندگی با آن روبهرو بوده است. همچنین در این غزل، تأکید بر زلفِ معشوق و عطر آن به عنوان سمبلی از طمعهای بینتیجه و دروغین به چشم میآید.
پیام شاهد فال:
- رهایی از دردهای گذشته: اکنون زمان آن رسیده که از گذشته و رنجهایی که در پی آن بودهاید، رهایی یابید. هرچند این لحظات دشوار بودهاند، اما ادامه دادن به رها کردن طمعها و دردهای گذشته شما را به آرامش میرساند.
- اهمیت پذیرش و گذشت: در زندگی، آنچه از دست رفته است باید رها شود. به گذشته و شرایط تلخ بیشتر از حد نیاز توجه نکنید و به جلو پیش بروید.
- حرکت به سوی پذیرش حقیقت: شما در حال نزدیک شدن به درک عمیقتری از حقیقت و رهایی از هر چیزی هستید که از آن در گذشته دچار اشتباهات یا طمعهای بینتیجه شدهاید.
🔮 نتیجه شاهد فال: زمان برای رهایی از گذشتههای دردناک و حرکت به سوی پذیرش حقیقت فرارسیده است. به جلو نگاه کنید و از یاد بردن طمعها و زخمها، به آرامش و رشد دست خواهید یافت.
نکات تفسیر غزل 244 حافظ
وزن غزل:فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
بحر غزل:رمل مثمن مخبون محذوف
قالب شعری: غزل
منبع اولیه:دیوان پرویز ناتل خانلری