تفسیر غزل شماره 212 حافظ

تفسیر غزل شماره 212 حافظ

1

2

3

4

5

6

7

8

9

در ازل هر کاو به فیضِ دولت ارزانی بُوَد

من همان ساعت که از مِی خواستم شد توبه کار

خود گرفتم کَافکَنَم سجاده چون سوسن به دوش

بی چراغِ جام در خلوت نمی‌یارم نشست

همتِ عالی طلب جامِ مُرَصَّع گو مباش

گرچه بی‌سامان نماید کارِ ما، سهلش مبین

نیک نامی خواهی ای دل با بَدان صحبت مدار

مجلسِ اُنس و بهار و بحثِ شعر اندر میان

دی عزیزی گفت حافظ می‌خورد پنهان شراب

تا ابد جامِ مرادش همدمِ جانی بُوَد

گفتم این شاخ ار دهد باری، پشیمانی بُوَد

همچو گُل بر خِرقه رنگِ مِی مسلمانی بُوَد

زان که کُنجِ اهلِ دل باید که نورانی بُوَد

رند را آبِ عِنَب یاقوتِ رُمّانی بُوَد

کاندر این کشور گدایی، رَشکِ سلطانی بُوَد

بدپسندی جانِ من بُرهانِ نادانی بُوَد

نَستَدَن جامِ مِی از جانان گران جانی بُوَد

ای عزیزِ من! نه عیب آن بِه که پنهانی بود؟

1
در ازل هر کاو به فیضِ دولت ارزانی بُوَد
تا ابد جامِ مرادش همدمِ جانی بُوَد

2
من همان ساعت که از مِی خواستم شد توبه کار
گفتم این شاخ ار دهد باری، پشیمانی بُوَد

3
خود گرفتم کَافکَنَم سجاده چون سوسن به دوش
همچو گُل بر خِرقه رنگِ مِی مسلمانی بُوَد

4
بی چراغِ جام در خلوت نمی‌یارم نشست
زان که کُنجِ اهلِ دل باید که نورانی بُوَد

5
همتِ عالی طلب جامِ مُرَصَّع گو مباش
رند را آبِ عِنَب یاقوتِ رُمّانی بُوَد

6
گرچه بی‌سامان نماید کارِ ما، سهلش مبین
کاندر این کشور گدایی، رَشکِ سلطانی بُوَد

7
نیک نامی خواهی ای دل با بَدان صحبت مدار
بدپسندی جانِ من بُرهانِ نادانی بُوَد

8
مجلسِ اُنس و بهار و بحثِ شعر اندر میان
نَستَدَن جامِ مِی از جانان گران جانی بُوَد

9
دی عزیزی گفت حافظ می‌خورد پنهان شراب
ای عزیزِ من! نه عیب آن بِه که پنهانی بود؟

تفسیر کوتاه فال حافظ غزل شماره 212

در ادامه تفسیر فال حافظ شما برای غزل شماره 212 سایت حافظ فال آمده است:

1. در ازل هر کاو به فیضِ دولت ارزانی بُوَد: در این بیت حافظ اشاره به تقدیر و قسمت انسان‌ها دارد که در ابتدا، هر کسی که از فیض خداوند بهره‌مند باشد، تا پایان عمر، همدم و رفیق شادی‌ها و آرزوهای او خواهد بود. این پیوند، به مانند یک هدیه معنوی است که در طول زندگی همراه انسان می‌ماند.

2. من همان ساعت که از مِی خواستم شد توبه کار: حافظ در اینجا به تجربه خود اشاره می‌کند که در لحظه‌ای که به سمت مِی و لذت‌های دنیوی گام برداشت، پشیمان شده و توبه کرد. این بیت بیانگر واقعیتی است که در مسیر دنیا، انسان به اشتباهات خود پی می‌برد و گاهی تصمیم می‌گیرد مسیر زندگی خود را تغییر دهد.

3. خود گرفتم کَافکَنَم سجاده چون سوسن به دوش: در این بیت حافظ به تغییر و تحول درونی خود اشاره دارد. او خود را شبیه به سوسن می‌بیند که سجاده عبادت به دوش دارد، و نشان‌دهنده جست‌وجوی حقیقت و پاکی در دل اوست. در اینجا، حافظ از رنگ و بوی می‌پرستش و مسلمانی سخن می‌گوید که با همه تحولاتی که در دل او رخ می‌دهد، هنوز هم مسیر معنوی و اخلاقی را دنبال می‌کند.

4. بی چراغِ جام در خلوت نمی‌یارم نشست: حافظ در اینجا از نورانیت و معنویت سخن می‌گوید. او می‌گوید که بدون داشتن چراغ و روشنایی درون (که به نوعی همان حکمت و معرفت است)، نمی‌تواند در خلوت و درون خود آرامش یابد. برای او، کُنج اهل دل باید نورانی و پر از حکمت باشد.

5. همتِ عالی طلب جامِ مُرَصَّع گو مباش: حافظ در اینجا از کسانی که به دنبال دنیا و مادیات هستند انتقاد می‌کند. او به کسانی که همت عالی دارند، توصیه می‌کند که به دنبال لذت‌های سطحی و درخشان نباشند. برای او، رند (انسان آزاداندیش و اهل دل) از شراب و لذت‌های ساده‌تر، مانند آب انگور (عنب)، بیشتر لذت می‌برد.

6. گرچه بی‌سامان نماید کارِ ما، سهلش مبین: در این بیت، حافظ به مشکلات و بی‌نظمی‌هایی که در زندگی انسان‌ها وجود دارد اشاره می‌کند. او تأکید دارد که نباید به مشکلات کوچک و ظاهری توجه کرد، زیرا در دنیای پر از نوسان و آشوب، در این کشوری که گدایان به چشم می‌خورند، رقیب و رشک سلطانی نیز وجود دارد.

7. نیک نامی خواهی ای دل با بَدان صحبت مدار: حافظ در اینجا به لزوم پرهیز از همراهی با افراد بد و فاسد اشاره می‌کند. او توصیه می‌کند که در جست‌وجوی نیک‌نامی و احترام، باید از در کنار افراد بد و نادرست بودن پرهیز کرد، زیرا هم‌نشینی با این افراد باعث آسیب به روح و جان می‌شود.

8. مجلسِ اُنس و بهار و بحثِ شعر اندر میان: حافظ در این بیت اشاره به لذت‌های معنوی و دلپذیر می‌کند که در مجالس شعر و انس با دوستان و اهل دل، وجود دارد. او بر لزوم نوشیدن جام می و پرهیز از غم و درد تأکید دارد که در کنار بهار و شعر به بهترین شکل می‌توان لذت برد.

9. دی عزیزی گفت حافظ می‌خورد پنهان شراب: در این بیت حافظ به شایعات و قضاوت‌های مردم اشاره دارد. او می‌گوید که عزیزش به او گفته است که شراب را در خفا می‌نوشد، ولی حافظ پاسخ می‌دهد که شاید پنهانی بودن این کار بهتر از آشکار بودن آن باشد. این بیت بیانگر این است که حافظ به فلسفه خود و حق انتخاب‌های فردی احترام می‌گذارد و نمی‌خواهد خود را در معرض قضاوت‌های دیگران قرار دهد.


 

📌 نتیجه فال:

🔹 پیوند با فیض و معنویت: فال شما اشاره دارد به لزوم اتصال به فیض و روحانیات در زندگی، که همچنان همراه شما خواهد بود. این پیوند همیشه در زندگی شما موجود است و شما را در جهت معنوی خود راهنمایی خواهد کرد.
🔹 پشیمانی و تغییر مسیر: مثل حافظ، در زندگی شما هم ممکن است لحظاتی باشد که از مسیر خود پشیمان شوید و تصمیم به تغییر بگیرید. این تحول به شما کمک می‌کند تا به سوی مسیر بهتر و مفیدتر حرکت کنید.
🔹 نیاز به حکمت و نورانیت در زندگی: شما به مانند حافظ باید در دل خود نور حکمت و معرفت را داشته باشید تا بتوانید در سختی‌ها و مشکلات، راه روشن را پیدا کنید. این روشنایی درونی به شما کمک می‌کند تا در لحظات دشوار آرامش داشته باشید.
🔹 پرهیز از دنیاگرایی: فال شما به شما توصیه می‌کند که به دنبال لذت‌های دنیوی و مادی نباشید. به جای آن، به دنبال لذت‌های ساده‌تر و معنوی باشید که در نهایت شما را به آرامش و کمال می‌رساند.
🔹 پرهیز از بدنامی: شما باید از هم‌نشینی با افراد فاسد و نیکوکاران پرهیز کنید. به جای آن، در کنار کسانی باشید که باعث رشد روحی و اخلاقی شما می‌شوند.

🎯 توصیه: 

🔹 در پی معنویت و فیض الهی باشید و در مسیر رشد روحانی گام بردارید.
🔹 در مواقع پشیمانی، تغییر مسیر دهید و از آن به عنوان فرصتی برای رشد استفاده کنید.
🔹 به دنبال حکمت درونی باشید و همیشه به آن تکیه کنید تا در مشکلات زندگی به شما کمک کند.
🔹 از لذت‌های سطحی و مادی پرهیز کنید و به دنبال لذت‌های ساده و معنوی باشید.
🔹 در زندگی‌تان با افراد نیکوکار و حکیم همراه شوید و از کسانی که اخلاق ناپسند دارند دوری کنید.

شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطه‌ی کلیدی تعبیر فال است 

خستگان را چو طلب باشد و قُوَّت نَبُوَد
گر تو بیداد کنی شرطِ مُروَّت نَبُوَد

ما جفا از تو نبینیم و تو خود نَپْسَندی
آنچه در مذهبِ اربابِ طریقت نبود

خیره آن دیده که آبش نَبَرَد گریهٔ عشق
تیره آن دل که در او شمعِ محبت نبود

تفسیر شاهد فال:

حافظ در این ابیات به بیان حال خستگان و درماندگانی می‌پردازد که نیازمند یاری‌اند، اما قدرتی برای طلب کردن ندارند. او تاکید می‌کند که اگر در این وضعیت، کسی با آنان بی‌رحمانه رفتار کند، نشانی از جوانمردی و مروت نخواهد داشت. در ادامه، شاعر اشاره می‌کند که جفا و ستم از جانب محبوب را نمی‌پذیرد، زیرا چنین رفتاری در سیره‌ی اهل معنا و حقیقت جایی ندارد. در بیت آخر، حافظ از عشق و محبت سخن می‌گوید و می‌نویسد که دلی که نور محبت در آن نباشد، همچون چشمی است که هرگز اشک عشق را تجربه نکرده و بی‌فروغ و تاریک است.

پیام شاهد فال:

  • اگر کسی نیازمند کمک باشد اما توان طلب آن را نداشته باشد، انصاف و مروت حکم می‌کند که او را یاری کنیم.
  • ظلم و جفا هرچند از سوی عزیزان باشد، پسندیده نیست و نباید در برابر آن سکوت کرد.
  • عشق و محبت از اساسی‌ترین ارزش‌های انسانی است و دلی که از آن تهی باشد، بی‌نور و تاریک خواهد بود.


🔮 نتیجه شاهد فال: اگر در موقعیتی هستید که کسی به کمک شما نیاز دارد، دریغ نکنید. همچنین، اگر احساس بی‌مهری یا جفا می‌کنید، بهتر است با درایت و حکمت به دنبال راهی برای تغییر شرایط باشید.

نکات تفسیر غزل 212 حافظ

وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
بحر غزل: رمل مثمن محذوف
قالب شعری: غزل
منبع اولیه:دیوان پرویز ناتل خانلری

اشتراک در فیس‌بوک
اشتراک در توییتر
اشتراک در پینترست
اشتراک در واتساپ
نوشته های مرتبط
دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلد های ضروری مشخص شده اند *

ارسال نظر