تفسیر غزل شماره 225 حافظ

تفسیر غزل شماره 225 حافظ

1

2

3

4

5

6

7

8

9

ابرِ آذاری برآمد بادِ نوروزی وزید

شاهدان در جلوه و من شرمسارِ کیسه‌ام

قَحطِ جُود است آبروی خود نمی‌باید فروخت

گوئیا خواهد گشود از دولتم کاری که دوش

با لبی و صد هزاران خنده آمد گل به باغ

دامنی گر چاک شد در عالمِ رندی چه باک

این لطافت کز لبِ لَعلِ تو من گفتم، که گفت؟

تیرِ عاشق‌کُش ندانم بر دلِ حافظ که زد

عدلِ سلطان گر نپرسد حالِ مظلومانِ عشق

وَجهِ مِی می‌خواهم و مُطرب، که می‌گوید رسید؟

بارِ عشق و مُفلسی صَعب است، می‌باید کشید

باده و گُل از بهایِ خرقه می‌باید خرید

من همی‌کردم دعا و صبحِ صادق می‌دمید

از کریمی گوئیا در گوشه‌ای بویی شنید

جامه‌ای در نیکنامی نیز می‌باید درید

وان تَطاول کز سرِ زلفِ تو من دیدم، که دید؟

این قَدَر دانم که از شعرِ تَرَش خون می‌چکید

گوشه‌گیران را ز آسایش طمع باید بُرید

1
ابرِ آذاری برآمد بادِ نوروزی وزید
وَجهِ مِی می‌خواهم و مُطرب، که می‌گوید رسید؟

2
شاهدان در جلوه و من شرمسارِ کیسه‌ام
بارِ عشق و مُفلسی صَعب است، می‌باید کشید

3
قَحطِ جُود است آبروی خود نمی‌باید فروخت
باده و گُل از بهایِ خرقه می‌باید خرید

4
گوئیا خواهد گشود از دولتم کاری که دوش
من همی‌کردم دعا و صبحِ صادق می‌دمید

5
با لبی و صد هزاران خنده آمد گل به باغ
از کریمی گوئیا در گوشه‌ای بویی شنید

6
دامنی گر چاک شد در عالمِ رندی چه باک
جامه‌ای در نیکنامی نیز می‌باید درید

7
این لطافت کز لبِ لَعلِ تو من گفتم، که گفت؟
وان تَطاول کز سرِ زلفِ تو من دیدم، که دید؟

8
تیرِ عاشق‌کُش ندانم بر دلِ حافظ که زد
این قَدَر دانم که از شعرِ تَرَش خون می‌چکید

9
عدلِ سلطان گر نپرسد حالِ مظلومانِ عشق
گوشه‌گیران را ز آسایش طمع باید بُرید

تفسیر کوتاه فال حافظ غزل شماره 225

در ادامه تفسیر فال حافظ شما برای غزل شماره 225 سایت حافظ فال آمده است:

1. ابرِ آذاری برآمد بادِ نوروزی وزید: حافظ در این بیت اشاره به آمدن بهار دارد که به همراه خود تغییرات تازه و نویدی از زندگی به ارمغان می‌آورد. باد نوروزی که با خود بوی بهار را می‌آورد، نمادی از تازگی و زندگی دوباره است. او در اینجا می‌خواهد از شراب و موسیقی لذت ببرد که در این فصل تازه به او دست می‌دهد.

2. شاهدان در جلوه و من شرمسارِ کیسه‌ام: حافظ در این بیت خود را در برابر زیبایی‌ها و لذت‌های دنیوی شرمنده می‌بیند. او به این نکته اشاره می‌کند که در برابر زیبایی‌ها و جلوه‌های دنیا، نمی‌تواند به مانند دیگران راحت و آزاد عمل کند، چرا که وضعیت مالی یا اجتماعی‌اش او را محدود کرده است. بار عشق و فقر او را مجبور به تحمل سختی‌ها کرده است.

3. قَحطِ جُود است آبروی خود نمی‌باید فروخت: در این بیت، حافظ بر ارزش خود و عزت نفس تأکید می‌کند. او می‌گوید در شرایط سخت مالی و کمبود بخشندگی (قحط جود)، انسان نباید آبروی خود را به قیمت ثروت یا امتیازهای دیگر بفروشد. او به اهمیت حفظ شرافت و شخصیت در برابر وسوسه‌های دنیوی اشاره می‌کند.

4. گوئیا خواهد گشود از دولتم کاری که دوش: حافظ در اینجا امیدوار است که در آینده تغییرات مثبتی در زندگی او رخ دهد، همان‌طور که در شب گذشته دعا کرده بود و اکنون صبح صادق به او نوید این تغییرات را می‌دهد. او به این باور دارد که به زودی درهای جدیدی از موفقیت یا خوشبختی به روی او باز خواهد شد.

5. با لبی و صد هزاران خنده آمد گل به باغ: حافظ از آمدن بهار و گلی که در باغ شکوفا شده سخن می‌گوید. گل با لبخند و شکوه خود، نمادی از زیبایی و خوشبختی است. این شادی و زیبایی، به نوعی از کرم و لطف خداوند در گوشه‌ای از جهان نشأت می‌گیرد که به زندگی انسان‌ها وارد می‌شود.

6. دامنی گر چاک شد در عالمِ رندی چه باک: حافظ در این بیت از دنیای رندی (بی‌قیدی و آزادگی) سخن می‌گوید. او می‌گوید که اگر در این دنیا، در مسیر رندی و عشق، دامن و جامه‌ای از بین برود یا چاک شود، ایرادی ندارد. حتی ممکن است در پی این رندی، جایگاه نیکنامی نیز از دست برود. در این دنیا، او در پی آزادی و بی‌قید بودن است، نه در پی ثروت و اعتبار.

7. این لطافت کز لبِ لَعلِ تو من گفتم، که گفت؟ حافظ در اینجا به لطافت و زیبایی لب‌های معشوق اشاره می‌کند. او از لب لعل معشوق سخن می‌گوید که مانند گلی دلنشین و خوشبو است. همچنین اشاره دارد که وقتی این زیبایی را بیان می‌کند، کسی برای شنیدن آن به دقت توجه نمی‌کند، یا به عبارتی، این زیبایی در جهان گم می‌شود.

8. تیرِ عاشق‌کُش ندانم بر دلِ حافظ که زد: حافظ در اینجا به اثر تیر عشق که بر دلش وارد شده اشاره می‌کند. او نمی‌داند که دقیقاً از کجا این تیر به دل او اصابت کرده است، اما می‌داند که شعرهایش، که حاصل این عشق و درد است، از خون و رنج سرشار است. این بیت اشاره به عشق دردناک و فداکاری‌هایی دارد که بر دل عاشق وارد می‌شود.

9. عدلِ سلطان گر نپرسد حالِ مظلومانِ عشق: حافظ در اینجا به بی‌عدالتی‌ها اشاره دارد و می‌گوید که اگر سلطان یا حاکم از حال مظلومان عشق و عاشقان پرسشی نکند، در آن صورت، کسانی که در گوشه‌گیری و تنهایی به سر می‌برند باید به دنبال آسایش در درون خود بگردند و از دنیای مادی فاصله بگیرند.


📌 تفسیر فال:

🔹 پذیرش تغییرات و شروعی نو: بهار به‌عنوان نشانه‌ای از تحول و تغییرات نو در زندگی است. به نظر می‌رسد شما در حال حاضر در حال عبور از یک مرحله‌ی دشوار یا وضعیت پیشین خود هستید و در انتظار فرصت‌های جدیدی هستید که ممکن است به‌زودی به دست شما برسند.
🔹 در جستجوی لذت‌های دنیوی و محدودیت‌های آن: شما به دنبال لذت‌ها و زیبایی‌های دنیا هستید، اما ممکن است به دلایل مختلف مانند فقر یا محدودیت‌های اجتماعی نتوانید به‌طور کامل از آن‌ها بهره‌مند شوید. این ممکن است در شما احساس شرمندگی ایجاد کند، اما بدانید که مهم‌تر از همه، حفظ عزت نفس و شخصیت شماست.
🔹 اهمیت حفظ شرافت و انسانیت در شرایط سخت: حافظ شما را به حفظ شرافت و انسانیت در شرایط سخت و کمبودها دعوت می‌کند. حتی در دوران سختی، نباید آبروی خود را به قیمت لذت‌های زودگذر یا نیکنامی دنیوی بفروشید. شما باید بر اساس اصول خود زندگی کنید.
🔹 امید به تغییرات مثبت در آینده: شما به‌زودی شاهد تغییرات مثبتی خواهید بود. این تغییرات ممکن است در قالب فرصت‌های شغلی، روابط جدید یا شانس‌های دیگر ظاهر شوند. در آینده نزدیک، روزهای روشن‌تری در انتظار شماست.
🔹رهایی از رنج‌ها و دردهای دنیوی: شما ممکن است احساس کنید که در زندگی باید از سختی‌ها و چالش‌ها عبور کنید تا به شادی و آرامش برسید. در این مسیر، ممکن است مجبور شوید از برخی اصول یا مقامات دنیوی فاصله بگیرید و در جستجوی آرامش درونی خود باشید.

🎯 توصیه:

🔹 فرصت‌های نو به زودی در دستان شما خواهند بود. به استقبال آن‌ها بروید.
🔹 اگرچه زندگی ممکن است گاهی سخت و پر از محدودیت باشد، اما حفظ شخصیت و عزت نفس، مهم‌ترین ارزش است.
🔹 برای رسیدن به هدف‌ها و آرزوها، باید صبر و تلاش کنید و از راه‌های سختی عبور کنید.
🔹 دوران جدیدی در پیش است که شما را به سمت شادی و آرامش هدایت خواهد کرد، پس به تغییرات مثبت باور داشته باشید.

شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطه‌ی کلیدی تعبیر فال است

اگر به بادهٔ مُشکین کشد دلم، شاید
که بویِ خیر ز زهدِ ریا نمی‌آید

جهانیان همه گو منعِ من کنید از عشق
من آن کنم که خداوندگار فرماید

طمع ز فیضِ کرامت مَبُر که خُلقِ کریم
گنه ببخشد و بر عاشقان بِبَخشاید

تفسیر شاهد فال:

در این ابیات، شاعر دیدگاهی عارفانه و آزاداندیشانه نسبت به عشق و زهد دارد. در بیت اول، او اشاره می‌کند که اگر دلش به سمت باده‌ی خوش‌عطر (رمزی از عشق و لذت‌های معنوی) کشیده شود، جای تعجب نیست؛ چراکه از زهدِ ریاکارانه بوی خیری نمی‌آید. در بیت دوم، به جهانیان می‌گوید که اگرچه ممکن است او را از عشق منع کنند، اما در نهایت او تنها از امر و اراده‌ی خداوند پیروی خواهد کرد. در بیت سوم، بر صفت کرامت و بخشندگی خداوند تأکید دارد و امید می‌دهد که پروردگار، عاشقان و گناهکاران را خواهد بخشید.

پیام شاهد فال:

  • شما ممکن است در وضعیتی قرار گرفته باشید که دیگران سعی در محدود کردن شما دارند، اما نباید از مسیر درست خود منحرف شوید.
  • حقیقت و معنویت را باید در دل جستجو کرد، نه در زهدِ سطحی و نمایشی.
  • اگر نیتی پاک و عاشقانه دارید، امید به لطف و کرم الهی را از دست ندهید.

🔮 نتیجه شاهد فال: این فال به شما می‌گوید که نگران قضاوت دیگران نباشید و راه خود را با تکیه بر صداقت و ایمان ادامه دهید. لطف خداوند همیشه شامل حال عاشقان حقیقی است و در نهایت، مسیر درست برای شما آشکار خواهد شد.

نکات تفسیر غزل 225 حافظ

وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
بحر غزل: رمل مثمن محذوف
قالب شعری: غزل
منبع اولیه:دیوان پرویز ناتل خانلری

اشتراک در فیس‌بوک
اشتراک در توییتر
اشتراک در پینترست
اشتراک در واتساپ
نوشته های مرتبط
دیدگاه ها

دیدگاهتان را بنویسید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلد های ضروری مشخص شده اند *

ارسال نظر