1
2
3
4
5
6
7
8
گفتم غمِ تو دارم گفتا غمَت سرآید
گفتم ز مِهروَرزان رسمِ وفا بیاموز
گفتم که بر خیالت راهِ نظر ببندم
گفتم که بویِ زلفت گمراهِ عالَمَم کرد
گفتم خوشا هوایی کز بادِ حُسن خیزد
گفتم که نوشِ لَعلَت ما را به آرزو کشت
گفتم دلِ رحیمت کِی عزمِ صلح دارد؟
گفتم زمانِ عِشرَت دیدی که چون سر آمد؟
گفتم که ماهِ من شو گفتا اگر برآید
گفتا ز ماهرویان این کار کمتر آید
گفتا که شبرو است او از راهِ دیگر آید
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
گفتا خُنُک نسیمی کز کویِ دلبر آید
گفتا تو بندگی کن کاو بندهپرور آید
گفتا مگوی با کس تا وقتِ آن درآید
گفتا خموش حافظ کـاین غصّه هم سر آید
1
گفتم غمِ تو دارم گفتا غمَت سرآید
گفتم که ماهِ من شو گفتا اگر برآید
2
گفتم ز مِهروَرزان رسمِ وفا بیاموز
گفتا ز ماهرویان این کار کمتر آید
3
گفتم که بر خیالت راهِ نظر ببندم
گفتا که شبرو است او از راهِ دیگر آید
4
گفتم که بویِ زلفت گمراهِ عالَمَم کرد
گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر آید
5
گفتم خوشا هوایی کز بادِ حُسن خیزد
گفتا خُنُک نسیمی کز کویِ دلبر آید
6
گفتم که نوشِ لَعلَت ما را به آرزو کشت
گفتا تو بندگی کن کاو بندهپرور آید
7
گفتم دلِ رحیمت کِی عزمِ صلح دارد؟
گفتا مگوی با کس تا وقتِ آن درآید
8
گفتم زمانِ عِشرَت دیدی که چون سر آمد؟
گفتا خموش حافظ کـاین غصّه هم سر آید
1. گفتم غمِ تو دارم گفتا غمَت سرآید: حافظ در این بیت به معشوقی اشاره دارد که وقتی از غمهای خود صحبت میکند، معشوق او را تسلی میدهد و میگوید که غمهای او به پایان خواهد رسید. اما این پاسخ ممکن است به نوعی بیاعتنایی نسبت به عمق غم و درد حافظ باشد.
2. گفتم ز مِهروَرزان رسمِ وفا بیاموز: در اینجا، حافظ از معشوق میخواهد که از عاشقان و وفاداران یاد بگیرد و از آنها وفا و محبت بیاموزد. معشوق در جواب میگوید که از ماهرویان کمتر میتوان چنین چیزی آموخت، اشاره به این که عشق و وفا در ذات همه نیست.
3. گفتم که بر خیالت راهِ نظر ببندم: حافظ از معشوق میخواهد که او را از راههای خود دور کند و او را از خیال و فکر خود بیخبر نگه دارد. معشوق در جواب میگوید که شبرو است و از راههای دیگر به حافظ میآید، به این معنا که او نمیتواند بهراحتی از معشوق دور بماند، چون عشق معشوق همیشه از راههای جدید و غیرمنتظره وارد زندگی حافظ میشود.
4. گفتم که بویِ زلفت گمراهِ عالَمَم کرد: حافظ به معشوق میگوید که بوی زلف او دل و فکر او را مشغول کرده و او را از مسیر درست خود منحرف کرده است. معشوق در پاسخ میگوید که این بوی زلف همانطور که گمراهکننده است، در حقیقت راهنمای حافظ به سوی حقیقت و عشق الهی است.
5. گفتم خوشا هوایی کز بادِ حُسن خیزد: حافظ از معشوق بهعنوان یک نسیم دلانگیز و دلپذیر یاد میکند که از کوی دلبر میآید. این نسیم به معنای راحتی و خوشبختی است که از جایی پاک و آشنا به حافظ میرسد.
6. گفتم که نوشِ لَعلَت ما را به آرزو کشت: حافظ به معشوق میگوید که بوسههای او به اندازهای خوشمزه و شیرین هستند که حتی آرزوهای او را به نابودی کشانده است. معشوق در پاسخ میگوید که تو باید در بندگی خود ثابت قدم باشی و با پیروی از من، روزی به حقیقت و آرامش دست خواهی یافت.
7. گفتم دلِ رحیمت کِی عزمِ صلح دارد؟ حافظ از معشوق میپرسد که چه زمانی دلش قصد آشتی و صلح دارد. معشوق در پاسخ میگوید که زمان مناسب برای این آشتی هنوز نرسیده است و باید تا آن زمان صبر کند.
8. گفتم زمانِ عِشرَت دیدی که چون سر آمد؟ حافظ از معشوق میپرسد که آیا او متوجه گذر زمان و پایان عمر خوشبختیها و لذتها شده است؟ معشوق در پاسخ میگوید که حافظ باید سکوت کند، زیرا این غصه و اندوه نیز روزی به پایان خواهد رسید.
📌 تفسیر فال:
🔹 پایان غمها و شروع آرامش: شما در حال حاضر ممکن است درگیر مشکلات یا احساسات سنگین باشید، اما به شما اطمینان داده میشود که این غمها روزی به پایان خواهند رسید. با گذشت زمان، آرامش و صلح در دل شما خواهد نشست.
🔹 یادگیری از عشق واقعی: در روابط خود به وفا و محبت درونی توجه داشته باشید. معشوق یا عشق شما ممکن است از شما انتظاراتی داشته باشد که برای شما کمی سخت باشد، اما به یاد داشته باشید که در نهایت، عشق واقعی با صبر و تحمل به نتیجه میرسد.
🔹 دوری از افکار و وسوسههای بینتیجه: در این دوره، ممکن است احساس کنید که افکار شما شما را به بیراهه میبرد. اما مطمئن باشید که این افکار و گمراهیها راههایی دارند که شما را به حقیقت و آرامش واقعی هدایت میکنند.
🔹 به سمت حقیقت پیش بروید: شما باید به جایگاه واقعی خود در زندگی پی ببرید. ممکن است خواستهها و آرزوهای شما باعث مشکلات و سردرگمیها شود، اما اگر به درستی از خود عبور کنید، در نهایت به حقیقت و آرامش خواهید رسید.
🔹 آشتی با خود و دیگران: زمانی خواهد رسید که شما و دیگران قادر خواهید بود که بر اختلافات فائق آیید و به صلح و آشتی برسید. در حال حاضر شاید وقت آن فرا نرسیده باشد، اما در آینده نزدیک، این تغییرات رخ خواهد داد.
🎯 توصیه:
🔹 صبر کنید و به خود زمان دهید. تغییرات درونی و آرامش به تدریج در زندگی شما نمایان خواهد شد.
🔹 در روابط خود وفادار باشید و از عشق به عنوان یک مسیر یادگیری و رشد استفاده کنید.
🔹 از افکار منفی دوری کنید و به جای نگرانی، بر حقیقت و آرامش درونی تمرکز کنید.
🔹 منتظر زمان مناسب برای آشتی و صلح باشید، چرا که تغییرات مثبت به تدریج به زندگی شما وارد خواهد شد.
شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطهی کلیدی تعبیر فال است
بر سرِ آنم که گر ز دست برآید
دست بهکاری زنم که غصّه سرآید
منظر دل نیست جایِ صحبتِ اَضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حُکّام ظلمتِ شبِ یلداست
نور ز خورشید خواه بو که برآید
در این ابیات، شاعر ارادهی قوی خود را برای تغییر شرایط بیان میکند. در بیت اول، میگوید که تصمیم دارد دست به کاری بزند که باعث پایان یافتن غصههایش شود. در بیت دوم، به این نکته اشاره دارد که دل انسان نباید محل حضور و تأثیر افراد نادرست باشد؛ همانگونه که با بیرون رفتن دیو، فرشته میتواند وارد شود. در بیت سوم، ظلم و جور حاکمان را به تاریکی شب یلدا تشبیه میکند و امید دارد که نور عدالت و حقیقت از خورشید برخیزد و تاریکی را بزداید.
پیام شاهد فال:
- اکنون زمان آن رسیده که برای بهبود شرایط خود، اقدامی جدی انجام دهید.
- پاکسازی دل و ذهن از افراد و افکار منفی، راه را برای ورود آرامش و خیر باز میکند.
- اگر در شرایط سخت و ناعادلانهای هستید، امید خود را از دست ندهید، زیرا هر شب یلدایی، سرانجام با طلوع خورشید پایان مییابد.
🔮 نتیجه شاهد فال: این فال نشان میدهد که شما توانایی تغییر وضعیت خود را دارید. با ارادهی قوی، پاکسازی ذهن از منفیها و امید به روشنی و عدالت، میتوانید از سختیها عبور کرده و به آرامش برسید.
نکات تفسیر غزل 227 حافظ
وزن غزل: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
بحر غزل: مضارع مثمن اخرب
قالب شعری: غزل
منبع اولیه:دیوان پرویز ناتل خانلری