1
2
3
4
5
6
7
بخت از دهانِ دوست نشانم نمیدهد
از بهرِ بوسهای ز لبش جان همیدهم
مُردم در این فِراق و درین پرده راه نیست
زلفش کشید بادِ صبا چرخِ سِفله بین
چندان که بر کنار چو پرگار میروم
شِکَّر به صبر دست دهد عاقبت ولی
گفتم رَوَم به خواب و ببینم خیالِ دوست
دولت خبر ز رازِ نهانم نمیدهد
اینم نمیسِتانَد و آنم نمیدهد
یا هست و پرده دار نشانم نمیدهد
کانجا مجالِ بادِ وَزانَم نمیدهد
دوران چو نقطه رَه به میانم نمیدهد
بدعهدیِ زمانه، زمانم نمیدهد
حافظ ز آه و ناله امانم نمیدهد
1
بخت از دهانِ دوست نشانم نمیدهد
دولت خبر ز رازِ نهانم نمیدهد
2
از بهرِ بوسهای ز لبش جان همیدهم
اینم نمیسِتانَد و آنم نمیدهد
3
مُردم در این فِراق و درین پرده راه نیست
یا هست و پرده دار نشانم نمیدهد
4
زلفش کشید بادِ صبا چرخِ سِفله بین
کانجا مجالِ بادِ وَزانَم نمیدهد
5
چندان که بر کنار چو پرگار میروم
دوران چو نقطه رَه به میانم نمیدهد
6
شِکَّر به صبر دست دهد عاقبت ولی
بدعهدیِ زمانه، زمانم نمیدهد
7
گفتم رَوَم به خواب و ببینم خیالِ دوست
حافظ ز آه و ناله امانم نمیدهد
1. بخت از دهانِ دوست نشانم نمیدهد: در این بیت، حافظ از بیخبری و دوری از معشوق و یا کسی که قرار است سرنوشت او را رقم بزند، سخن میگوید. بخت به عنوان نماد شانس و خوشبختی از زبان دوست، یا معشوق، چیزی به او نشان نمیدهد و در واقع، او از تقدیر و شانس خود بیاطلاع است.
2. از بهرِ بوسهای ز لبش جان همیدهم: حافظ در اینجا به شدت در دلباختگی و عاشقی قرار دارد. او میگوید که حتی جان خود را برای یک بوسه از لب معشوق فدای میکند. این بیت بیانگر شدت علاقه و فداکاری در عشق است، که البته به نتیجه نمیرسد زیرا معشوق نه تنها چنین چیزی را نمیخواهد، بلکه آنچه را که او میخواهد نیز به او نمیدهد.
3. مُردم در این فِراق و درین پرده راه نیست: حافظ در این بیت بیان میکند که در دوری و جدایی از معشوق، هیچ راهی برای بازگشت وجود ندارد. به نظر میرسد که پردهای بر سر راه است که به هیچ وجه نمیتوان از آن عبور کرد، به همین خاطر او احساس میکند که در این جدایی به پایان رسیده است.
4. زلفش کشید بادِ صبا چرخِ سِفله بین: در این بیت، حافظ به وضعیت خود در برابر معشوق و شرایطی که به آن دچار شده اشاره میکند. زلف معشوق به مانند گلی است که در باد صبا در حال حرکت است، و در این مسیر، چرخِ «سِفله» (چرخ بیارزش و بیقدری) در حال چرخیدن است. او در این تصویر به احساس ناتوانی و بیقدرتی در برابر تقدیر و شرایط موجود اشاره دارد.
5. چندان که بر کنار چو پرگار میروم: حافظ در اینجا به چرخش و حرکت خود در زندگی اشاره میکند. او میگوید که همانطور که پرگار در دایره میچرخد و از مرکز خود فاصله میگیرد، او هم در زندگی حرکت میکند اما هیچگاه به نقطهای از پیش تعیینشده نمیرسد. این اشاره به بیهدف بودن یا سردرگمی در مسیری است که در آن قرار دارد.
6. شِکَّر به صبر دست دهد عاقبت ولی: حافظ در این بیت به مفهوم صبر و تحمل اشاره میکند. او میگوید که نهایتاً با صبر و شکیبایی میتوان به نتیجهای دلپذیر رسید، مشابه شکر که در پایان در دسترس قرار میگیرد. اما در کنار این امید، او از بدعهدی زمانه میگوید که این شکر را در زمان مناسب نمیدهد و وقت آن نمیرسد.
7. گفتم رَوَم به خواب و ببینم خیالِ دوست: در این بیت، حافظ از تلاطمهای درونی خود سخن میگوید. او میخواهد به خواب رود و در آنجا رویای معشوق را ببیند. اما حتی در رویای خود نیز از او آرامش و راحتی نمییابد، زیرا حافظ از آه و نالههای خود رهایی ندارد.
📌 تفسیر فال:
🔹بیاطلاعی از سرنوشت و آینده: حافظ در این اشعار به بیخبری از سرنوشت و تقدیر اشاره میکند. او احساس میکند که بخت یا شانس به او اجازه نمیدهد تا حقیقت را بداند یا از آینده خود مطلع شود.
🔹 عشق بدون بازخورد: در دلباختگی و عاشقی، حافظ تا حد فداکاری پیش میرود. اما در مقابل، از معشوق هیچگونه بازخوردی نمیبیند، حتی چیزی که خود آرزو دارد، به او داده نمیشود. این ممکن است نشاندهنده احساس نارضایتی و نرسیدن به خواستههای قلبی باشد.
🔹 جدایی و احساس بنبست: حافظ در این اشعار بیان میکند که در دوری از معشوق راهی برای بازگشت وجود ندارد. او خود را در وضعیتی میبیند که در آن هیچ راه حل یا امیدی به نتیجه گرفتن وجود ندارد.
🔹 احساس بیقدرتی در برابر تقدیر: در برابر شرایط موجود، حافظ احساس ضعف و ناتوانی میکند. او خود را مانند یک سفله در برابر تقدیر میبیند که در چرخش است و نمیتواند از آن فرار کند.
🔹 عدم رسیدن به هدف یا مقصد: حرکت بدون مقصد و در جستجوی یک نقطه مشخص، از دیگر مضامین این اشعار است. حافظ در اینجا از احساس بیهدفی و سردرگمی در زندگی سخن میگوید.
🔹 صبر و شکیبایی در برابر بدعهدی: حتی اگر صبر و شکیبایی به نتیجهای دلپذیر منتهی شود، حافظ از بدعهدی زمانه سخن میگوید که شاید این نتیجه دیر یا اصلاً نرسد. این اشاره به رنجهایی است که انسانها در مسیر طولانی زندگی تجربه میکنند.
🔹 فرار از درد و مشکلات: حافظ میخواهد از دنیای واقعی فرار کند و به دنیای خواب و رویا پناه ببرد، جایی که میتواند خیال معشوق را ببیند و از درد و رنجهای درونی خود رهایی یابد. اما در نهایت حتی در این دنیای خیالی نیز آرامش نمییابد.
🎯 توصیه:
🔹 بیاطلاعی از آینده ممکن است باعث سردرگمی و اضطراب شود، اما باید بدانید که گاهی نمیتوان تمام چیزها را پیشبینی کرد.
🔹 در دلباختگی و عشق، توجه کنید که هیچگاه نباید خود را بهطور کامل فدای کسی کنید که پاسخ درستی به شما نمیدهد.
🔹 اگر در دوراهیها و جداییها قرار دارید، به خود زمان بدهید تا راهحلها را پیدا کنید. گاهی شاید تغییر دیدگاهها کمک کند.
🔹 به یاد داشته باشید که در برابر تقدیر، همیشه نمیتوانیم به چیزی که میخواهیم برسیم، اما صبر و شکیبایی در مسیر زندگی میتواند به شما کمک کند.
🔹 هیچگاه از مشکلات و دردهای درونی خود فرار نکنید. در مواجهه با آنها، رشد و پیشرفت در انتظار شماست.
شاهد فال حافظ: شاهد غزل در فال حافظ نقطهی کلیدی تعبیر فال است
رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید
وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید
صَفیرِ مرغ برآمد، بَطِ شراب کجاست؟
فَغان فتاد به بلبل، نقابِ گُل که کشید؟
ز رویِ ساقی مَهوَش گلی بچین امروز
که گِردِ عارضِ بُستان خطِ بنفشه دمید
در این ابیات، شاعر با شوق و اشتیاق از رسیدن بهار و زنده شدن طبیعت سخن میگوید. در بیت اول، بهاری که با سبز شدن زمین همراه است را نوید میدهد و اشاره میکند که اگر رزق و بهرهای برسد، بهترین مصرف آن گل و باده (نشاط و شادی) خواهد بود. در بیت دوم، با شنیدن آواز پرندگان، از غیبت باده سخن میگوید و حسرت میخورد که چرا گل هنوز نقاب از چهره برنداشته است. در بیت سوم، زیبایی معشوق را به گل تشبیه کرده و تشویق میکند که از این فرصت بهره ببریم، چراکه طبیعت نیز در تکامل و شکوفایی است.
پیام شاهد فال:
- دورهای از شادمانی و طراوت در پیش است، پس از لحظات زندگی لذت ببرید.
- فرصتهایی برای نشاط و شادی در اختیار دارید؛ آنها را از دست ندهید.
- طبیعت و زندگی همواره در حال تغییر است، پس از زیباییهای زودگذر بهره ببرید.
🔮 نتیجه شاهد فال: این فال نوید روزهای خوش و پر از امید را میدهد. بهار نمادی از تازگی و فرصتهای جدید است، پس اکنون زمان آن است که غمها را کنار بگذارید و از مواهب زندگی بهرهمند شوید.
نکات تفسیر غزل 223 حافظ
وزن غزل: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن
بحر غزل: مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف
قالب شعری: غزل
منبع اولیه:دیوان پرویز ناتل خانلری